دو پارتی از سانزو
ویو ا/ت
از خواب نازنینم با صدای زنگ مزخرف بلند شدم دیدم ساعت ۱۸:۳۰ هست از روی تخت بلند شدم و رفتم یه دوش گرفتم و رفتم جلوی آینه و روتین پوستیم رو انجام دادم دیدم گوشیم داره زنگ میخوره گوشیمو برداشتم
ا/ت:الو؟
کیو (رئیس کلاب شبانه) : الو، ا/ت امروز دیر نکنی دقیقا ساعت ۱۹ ، بیا، و تاکید میکنم دیر نکنی !
ا/ت: باشههه
تلفنو قطع کردم ، و یه لباس کمی باز پوشیدم....و کمی آرایش کردم
از زبان راوی:
ا/ت دختری خوش اندام و خوش اخلاق و خوشگلی هست ولی با این وجود هنوز احساس میکنه که یه چیز هایی رو کم داره ...
ویو ا/ت:
دیدم ساعت ۱۸:۵۵ دقیقه سـ رفتم سر کوچه و دنبال تاکسی گشتم و دیدم هیچ تاکسی نیست...
ا/ت: خدایا شکرت ! همینم کم بود ! مجبورم پیاده برم ...
از زبان راوی:
خونه ا/ت از کلاب شبانه زیاد دور نبود ولی حدود ۱۰ دقیقه طول میکشید و ا/ت به راه افتاد ....
ویو ا/ت:
رسیدم به کلاب شبانه و دیدم ساعت ۱۹:۰۵ دقیقه سـ
کیو از عصبانیت قرمز شده بود
کیو : ا/ت ا/ف! (مخفف اسم فامیلیت) باز دیر کردی! یه بار دیگه دیر کنی اخراجی!
ا/ت: تو نمیتونی منو اخراج کنی ، خودت خوب میدونی اگه منو اخراج کنی ، کلاب شبانه ت دیگه سودی نمی بره
از زبان راوی:
ا/ت راست میگفت چون اونجا یه بار کوچک بود و یکمی هم درب و داغون بود و تنها ستاره اونجا ا/ت بود که مثل ستاره های توی آسمون میدرخشید!
ویو ا/ت:
رفتم پیش یه دختره که روی صحنه بود اون همکارمه اسمش کیوکاست..دختر خوبیه...
ا/ت:کیوکا ، برو استراحت کن ، من به جای تو ادامه میدم
کیوکا: مرسی...
از زبان راوی:
ا/ت خوانندگی رو دوست داشت ....ولی دلیل مهمتری بود که به اون کلاب شبانه میومد! اونم سانزو بود! همه ی کلاب میدونستن که ا/ت سانزو رو دوست داره و این یکی از دلایلی بود که ا/ت موهاشو صورتی رنگ کرده بود تا با سانزو ست بشه!
ویو ا/ت:
رفتم روی صحنه چشمم به سانزو خورد که داشت بهم لبخند میزد و یه لبخند ریز زدم و شروع کردم به خوندن آهنگ one kiss از Dua lipa همه نگاه ها روم بود ولی سانزو یه جور دیگه نگاهم میکرد انگار ....انگار...اون همیشه اینطوری نگام نکرده ...ولی امروز حس خوبی دارم! بعد از تموم شدن آهنگ خواستم آهنگ جدید یعنی little me از little mix رو بخونم که سانزو به سمتم اومد و دستش را جلوم قرار داد و کمی خم شد و گفت
سانزو: افتخار رقص میدید، بانو؟
ا/ت : با کمال میل
ا/ت شروع کرد به آهنگ خوندن و رقصیدن با سانزو ، اون به چشمام نگاه میکرد و لبخند میزد ....
*بعد از پایان آهنگ*
رفتم نوشیدنی گرفتم و دی جی گفتم به آهنگ بزاره تا من استراحت میکنم یه جا نشستم و سانزو اومد پیشم...
پارت دو رو فردا میزارم♡☆
امیدوارم خوشتون اومده باشههه♡
از خواب نازنینم با صدای زنگ مزخرف بلند شدم دیدم ساعت ۱۸:۳۰ هست از روی تخت بلند شدم و رفتم یه دوش گرفتم و رفتم جلوی آینه و روتین پوستیم رو انجام دادم دیدم گوشیم داره زنگ میخوره گوشیمو برداشتم
ا/ت:الو؟
کیو (رئیس کلاب شبانه) : الو، ا/ت امروز دیر نکنی دقیقا ساعت ۱۹ ، بیا، و تاکید میکنم دیر نکنی !
ا/ت: باشههه
تلفنو قطع کردم ، و یه لباس کمی باز پوشیدم....و کمی آرایش کردم
از زبان راوی:
ا/ت دختری خوش اندام و خوش اخلاق و خوشگلی هست ولی با این وجود هنوز احساس میکنه که یه چیز هایی رو کم داره ...
ویو ا/ت:
دیدم ساعت ۱۸:۵۵ دقیقه سـ رفتم سر کوچه و دنبال تاکسی گشتم و دیدم هیچ تاکسی نیست...
ا/ت: خدایا شکرت ! همینم کم بود ! مجبورم پیاده برم ...
از زبان راوی:
خونه ا/ت از کلاب شبانه زیاد دور نبود ولی حدود ۱۰ دقیقه طول میکشید و ا/ت به راه افتاد ....
ویو ا/ت:
رسیدم به کلاب شبانه و دیدم ساعت ۱۹:۰۵ دقیقه سـ
کیو از عصبانیت قرمز شده بود
کیو : ا/ت ا/ف! (مخفف اسم فامیلیت) باز دیر کردی! یه بار دیگه دیر کنی اخراجی!
ا/ت: تو نمیتونی منو اخراج کنی ، خودت خوب میدونی اگه منو اخراج کنی ، کلاب شبانه ت دیگه سودی نمی بره
از زبان راوی:
ا/ت راست میگفت چون اونجا یه بار کوچک بود و یکمی هم درب و داغون بود و تنها ستاره اونجا ا/ت بود که مثل ستاره های توی آسمون میدرخشید!
ویو ا/ت:
رفتم پیش یه دختره که روی صحنه بود اون همکارمه اسمش کیوکاست..دختر خوبیه...
ا/ت:کیوکا ، برو استراحت کن ، من به جای تو ادامه میدم
کیوکا: مرسی...
از زبان راوی:
ا/ت خوانندگی رو دوست داشت ....ولی دلیل مهمتری بود که به اون کلاب شبانه میومد! اونم سانزو بود! همه ی کلاب میدونستن که ا/ت سانزو رو دوست داره و این یکی از دلایلی بود که ا/ت موهاشو صورتی رنگ کرده بود تا با سانزو ست بشه!
ویو ا/ت:
رفتم روی صحنه چشمم به سانزو خورد که داشت بهم لبخند میزد و یه لبخند ریز زدم و شروع کردم به خوندن آهنگ one kiss از Dua lipa همه نگاه ها روم بود ولی سانزو یه جور دیگه نگاهم میکرد انگار ....انگار...اون همیشه اینطوری نگام نکرده ...ولی امروز حس خوبی دارم! بعد از تموم شدن آهنگ خواستم آهنگ جدید یعنی little me از little mix رو بخونم که سانزو به سمتم اومد و دستش را جلوم قرار داد و کمی خم شد و گفت
سانزو: افتخار رقص میدید، بانو؟
ا/ت : با کمال میل
ا/ت شروع کرد به آهنگ خوندن و رقصیدن با سانزو ، اون به چشمام نگاه میکرد و لبخند میزد ....
*بعد از پایان آهنگ*
رفتم نوشیدنی گرفتم و دی جی گفتم به آهنگ بزاره تا من استراحت میکنم یه جا نشستم و سانزو اومد پیشم...
پارت دو رو فردا میزارم♡☆
امیدوارم خوشتون اومده باشههه♡
۲.۷k
۱۱ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.