فیک مدلینگ ماهر پارت 7

الان که دیگه خودم عصبی بودم که حرفشو گوش نکردم
جین : بزار کمکت کنم
ا. ت: باشه
جین : صورتشو گوجه شده( خنده شیشه پاکنی(
ا. ت: جین اذیتم نکن
جین : باشه باشه، ببین اون اتفاق دیگه گذشت بهش فکر نکن
ا. ت: باشه
جین: حالا بیا کنار بلد نیستی قابلمه میسوزونی
ا. ت:: 😶😐
جین شام درست خوردیم نشستیم فیلم دیدیم
همونجا رو مبل خوابمون برد
صبح بیدار شده بودم و دیدم جین رفته سرکار منم رو تختم گوشیمو باز کردم جونگ کوک بهم پیام داد که یه مسابقه هست زیبا ترین زنه دنیا گفت شرکت کن ببین چی میشه شنیده بودم که مسابقش شروع شد اما لینکشو نداشتم
گفت یه عکس از خودت تو این لینک بزار مهم نیست آرایش داشته باشی یا نه
گفت اوکی بادا باد
پاشدم رفتم باشگاه برگشتم خونه حموم رفتم اومدم
پرش زمانی به یه ماه بعد یه جشن بزرگ تو کره برگزار کرده که مدلینگا و آیدلا و بازیگرا اینا میان
مثل همیشه نمیدونم چی بپوشم پوففف
زدم از خونه بیرون دو سه تا لباس خریدم
اومدم خونه جین هم اومد
ا. ت: سلام
جین : سلام
ا. ت: برای جشن فردا شب لباس خریدم نمیدونم کدومو بپوشم
جین : مگه استایلی ست ندارید
ا. ت: اگه یه برند تبلیغ میکرد خودشون داشتن در حال حاضر نه خودم یه پا استایلیستم فقط نمیدونم کدومو بپوشم
جین : همشونو بپوش نظر بدم
ا. ت: اوکی