MUTED SOUND (صدای خاموش)
P¹²
علامت ها: یونا+/ تهیونگ-/ سوجین&/ جیون×/ هانول@/ سیون¢/ کیوم£
وقتی برای عضو خودش جا باز کرد و به نظر دخترش آماده شد شلوار و باکسرش و درآورد و آروم وارد دختر شد.
از عضو حجیم تهیونگ متعجب بود و با درد به بازوش چنگ انداخت که خنده ملموسی از تهیونگ و شاهد شد
- برای چنگ انداختن هنوز زوده.. کیم یونا!
+ ععععااااححح...
آروم شروع به حرکت کرد
+ عاااااااححححح تهیونگا.. من.. درد دارم
لب هاش و میبوسید تا آرومتر بشه
- یکم صبر داشته باش الان جا باز میکنه
لنگ های دختر و محکم گرفت و روی جثه ریز دختر خم شد و تمام حجمش و داخلش کرد. عقب و جلو شدنش توی دختر ناله هاش و کشدار میکرد ولی به عقیده تهیونگ هنوز هم برای نالیدن از درد زود بود.
اهسته و به دور از هیچ خشونتی توی دخترش میکوبید و تصرفش می کرد. یونا به کمر تهیونگ چنگ می انداخت و بلند ناله میکرد.
+ عاااااااححححح تهیونگا.. آروم.. آرومتر... اووومممممم عاحححح
ناله های ریز و درشت، تقلا های کوچک، کش و قوص های نم نم تهیونگ و دیونه میکرد.
هرچه شکارش بیشتر تقلا میکرد اشتیاقش برای بلعیدنش بیشتر میشد. دست های دختر و بالای سرش قفل کرد تا از جنب و جوش هاش بکاهد و با دست دیگرش پهلوش و گرفت؛ لب هاش و آبدار و صدا دار میبوسه و زیر گوشش قربونش صدقه اش میرفت تا دردش و فراموش کنه و تحملش بیشتر بشه.
صدای برخورد تن های خیس عرقشون و ناله های که ندا از نزدیک بودنشون میداد کل خونه رو پر کرده بود. ناله های هردو بیشتر و به وضوح تر از قبل شنیده میشد. مطمئن بود که داره به اوج میرسه پس سرعتش و بیشتر کرد و با شدن بیشتری داخل دخترش کوبید
+ ته.یونگ.. عععععععاااااااااااحححححح.. من.. ایییییی
با شدت دادن به ضرباتش نهایتا کام شد و یونا رو هم به اوج رسوند. خستگی از چشم های یونا کاملا داد میزد چیزی نمونده بود بیهوش بشه.
روی تخت جابهجااش کرد و جاش و درست کرد و کنارش دراز کشید. از پشت بغلش کرده بود و یه سر روی شونه و کمرش و می بوسید
.
.
.
دو تا پست آپلود کردم که این نبودم و تو این چند وقت جبران کنم با اینکه جبران نمیشه میدونم😂😂
الان این دوتارو آپلود کردم غیب میشم دوباره تا خدا میدپنه کی😁
سختی کار گذشته تقریبا تهیونگ و یانا به هم اعتراف کردن ماجرای زیادی از زندگی این دوتا نمونده. پارت ۱۲ تموم شد و دفعه بعد پارت 13 و قراره آپلود بشه ولی نمیدونم کی شاید سال بعد دوباره تنبلی و گذاشتم کنار و تونستم یه چیزی بنویسم
فعلا از این دو تا پست لذت ببرید نازنین ها و مرسی که تو نبودم هم آمار و پایین نبردید دوستون دارم یه دنیا ممنون🥺🥲❤️
علامت ها: یونا+/ تهیونگ-/ سوجین&/ جیون×/ هانول@/ سیون¢/ کیوم£
وقتی برای عضو خودش جا باز کرد و به نظر دخترش آماده شد شلوار و باکسرش و درآورد و آروم وارد دختر شد.
از عضو حجیم تهیونگ متعجب بود و با درد به بازوش چنگ انداخت که خنده ملموسی از تهیونگ و شاهد شد
- برای چنگ انداختن هنوز زوده.. کیم یونا!
+ ععععااااححح...
آروم شروع به حرکت کرد
+ عاااااااححححح تهیونگا.. من.. درد دارم
لب هاش و میبوسید تا آرومتر بشه
- یکم صبر داشته باش الان جا باز میکنه
لنگ های دختر و محکم گرفت و روی جثه ریز دختر خم شد و تمام حجمش و داخلش کرد. عقب و جلو شدنش توی دختر ناله هاش و کشدار میکرد ولی به عقیده تهیونگ هنوز هم برای نالیدن از درد زود بود.
اهسته و به دور از هیچ خشونتی توی دخترش میکوبید و تصرفش می کرد. یونا به کمر تهیونگ چنگ می انداخت و بلند ناله میکرد.
+ عاااااااححححح تهیونگا.. آروم.. آرومتر... اووومممممم عاحححح
ناله های ریز و درشت، تقلا های کوچک، کش و قوص های نم نم تهیونگ و دیونه میکرد.
هرچه شکارش بیشتر تقلا میکرد اشتیاقش برای بلعیدنش بیشتر میشد. دست های دختر و بالای سرش قفل کرد تا از جنب و جوش هاش بکاهد و با دست دیگرش پهلوش و گرفت؛ لب هاش و آبدار و صدا دار میبوسه و زیر گوشش قربونش صدقه اش میرفت تا دردش و فراموش کنه و تحملش بیشتر بشه.
صدای برخورد تن های خیس عرقشون و ناله های که ندا از نزدیک بودنشون میداد کل خونه رو پر کرده بود. ناله های هردو بیشتر و به وضوح تر از قبل شنیده میشد. مطمئن بود که داره به اوج میرسه پس سرعتش و بیشتر کرد و با شدن بیشتری داخل دخترش کوبید
+ ته.یونگ.. عععععععاااااااااااحححححح.. من.. ایییییی
با شدت دادن به ضرباتش نهایتا کام شد و یونا رو هم به اوج رسوند. خستگی از چشم های یونا کاملا داد میزد چیزی نمونده بود بیهوش بشه.
روی تخت جابهجااش کرد و جاش و درست کرد و کنارش دراز کشید. از پشت بغلش کرده بود و یه سر روی شونه و کمرش و می بوسید
.
.
.
دو تا پست آپلود کردم که این نبودم و تو این چند وقت جبران کنم با اینکه جبران نمیشه میدونم😂😂
الان این دوتارو آپلود کردم غیب میشم دوباره تا خدا میدپنه کی😁
سختی کار گذشته تقریبا تهیونگ و یانا به هم اعتراف کردن ماجرای زیادی از زندگی این دوتا نمونده. پارت ۱۲ تموم شد و دفعه بعد پارت 13 و قراره آپلود بشه ولی نمیدونم کی شاید سال بعد دوباره تنبلی و گذاشتم کنار و تونستم یه چیزی بنویسم
فعلا از این دو تا پست لذت ببرید نازنین ها و مرسی که تو نبودم هم آمار و پایین نبردید دوستون دارم یه دنیا ممنون🥺🥲❤️
۹۱۹
۲۷ آذر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.