عشق مافیایی من پارت23
×فک کنم یه سه روز دیگه
+خوبه
+راستی جیمین میخوام هرچه زود تر ا.ت و پسرم رو بیارم اینجا بسپر اتاق بچه رو اماده کنن بالا
×باشه اما مطمئنی که میاد؟
+اون بخاطر جیهو میاد مطمئنم
×باشه پس
..…………………
(دوماه بعد)
_(تو این دوماه جونگکوک هر روز میاد تا قانعم کنه بریم خونش تازه بهم پیشنهاد ازدواج داد پسره ....اه انتظارات زیادی داره .....اما نه من قرار نیس فعلا کوتاه بیام.... الانم دقیق رو به روم نشسته و باز بحث این دو ماه رو تکرار میکنه)
+پرنسسم چرا اینقد لجبازی بیا بریم خونه من اونجا جاتون امن تره و تازه پیش من هستید
_اه جناب جئون من هم برای هزارمین بار میگم من با تو جایی نمیام تازه ما نسبتی باهم نداریم تا با تو بیام
+جئون قوربونت بره من دارم میگم بیا ازدواج کنیم من دوست دارم بخدا عاشقتم چرا قبول نمیکنی
_تو یه دروغگو مت*جاوز ی (پاشد تا به سمت اتاقش بره و کوک هم دنبالش اوفتاد و حرف میزد)(راستی تهیونگ تو شرکته سوا هم رفته بیرون)
+نه بخدا ا.ت من دوست دارم دوستون دارم عزیز من میدونم اشتباه کردم اما هزار بار معزرت خواهی کردم ( همینطور که حرف میزدن وارد اتاق جیهو شدن ا.ت جیهو رو بغل کرد و رو تخت نشست )
+ من دارم باهات حرف میزنم جیهو رو بده من (خواست جیهو رو بغل کنه )
_برو بیرون میخوام به جیهو شیر بدم (سرد گفت)
+نمیرم چیرو داری از من مخفی میکنی (نیشخند)( کوک هم رو به روش رو صندلی میز ارایش اتاق ا.ت نشست)
_گفتم برو (عصبی)
+منم گفتم نمیرم (قاطعانه)
_اوففف پس منم برام مهم نیست(اینو گفت و ل*باسش رو داد بالا سی*نه اش رو برای جیهو در اورد تا شیر بخوره کوک خشکش زده بود و داشت به سی*نه های سفیدو گرد ا.ت نگاهت میکرد که جیهو چطور می م*کیدشون عصبی پا شد داد زد که ا.ت شکه شد و جیهو یکم گریه کرد)
+بس کن (یکم داد)(و رفت جیهو رو از بغل ا.ت کشید بیرون)
_چ...چیکار داری میکنی(متعجب)
+دیگه حق نداری بهش شیر خودتو بدی براش شیر خشک میگیرم (یکم عصبی)
_دیونه شدی کوک(یکم داد)
+همین که گفتم(یک داد)(و بعد همینطور که جیهو بغلش بو از اتاق اومد بیرون و درو بست رو کرد جیهو)
+پدر سگ اونا مال منن فقط من حق م*کیدنشون رو دارم این اخرین اخطار مه دیگه نبینم هااا(جیهو هم فقط بهش نگاه می کرد و با دستاش به صورت کوک میزد و میخندید)
+پدر سوخته جذابیتت به پدرت رفته هااا و پوست سفید و بینی کوچیکت به مادر خوشگلت رفته تازه بوی اونم میدییی عاااااا قوربونتون برم
(صورت جیهو رو بوس بارون کرد و بوش میکرد و میخندیدن غافل از اینکه یکی داره با خنده نگاهشون می کنه اونم کسی نبود جز ا.ت )
+خوبه
+راستی جیمین میخوام هرچه زود تر ا.ت و پسرم رو بیارم اینجا بسپر اتاق بچه رو اماده کنن بالا
×باشه اما مطمئنی که میاد؟
+اون بخاطر جیهو میاد مطمئنم
×باشه پس
..…………………
(دوماه بعد)
_(تو این دوماه جونگکوک هر روز میاد تا قانعم کنه بریم خونش تازه بهم پیشنهاد ازدواج داد پسره ....اه انتظارات زیادی داره .....اما نه من قرار نیس فعلا کوتاه بیام.... الانم دقیق رو به روم نشسته و باز بحث این دو ماه رو تکرار میکنه)
+پرنسسم چرا اینقد لجبازی بیا بریم خونه من اونجا جاتون امن تره و تازه پیش من هستید
_اه جناب جئون من هم برای هزارمین بار میگم من با تو جایی نمیام تازه ما نسبتی باهم نداریم تا با تو بیام
+جئون قوربونت بره من دارم میگم بیا ازدواج کنیم من دوست دارم بخدا عاشقتم چرا قبول نمیکنی
_تو یه دروغگو مت*جاوز ی (پاشد تا به سمت اتاقش بره و کوک هم دنبالش اوفتاد و حرف میزد)(راستی تهیونگ تو شرکته سوا هم رفته بیرون)
+نه بخدا ا.ت من دوست دارم دوستون دارم عزیز من میدونم اشتباه کردم اما هزار بار معزرت خواهی کردم ( همینطور که حرف میزدن وارد اتاق جیهو شدن ا.ت جیهو رو بغل کرد و رو تخت نشست )
+ من دارم باهات حرف میزنم جیهو رو بده من (خواست جیهو رو بغل کنه )
_برو بیرون میخوام به جیهو شیر بدم (سرد گفت)
+نمیرم چیرو داری از من مخفی میکنی (نیشخند)( کوک هم رو به روش رو صندلی میز ارایش اتاق ا.ت نشست)
_گفتم برو (عصبی)
+منم گفتم نمیرم (قاطعانه)
_اوففف پس منم برام مهم نیست(اینو گفت و ل*باسش رو داد بالا سی*نه اش رو برای جیهو در اورد تا شیر بخوره کوک خشکش زده بود و داشت به سی*نه های سفیدو گرد ا.ت نگاهت میکرد که جیهو چطور می م*کیدشون عصبی پا شد داد زد که ا.ت شکه شد و جیهو یکم گریه کرد)
+بس کن (یکم داد)(و رفت جیهو رو از بغل ا.ت کشید بیرون)
_چ...چیکار داری میکنی(متعجب)
+دیگه حق نداری بهش شیر خودتو بدی براش شیر خشک میگیرم (یکم عصبی)
_دیونه شدی کوک(یکم داد)
+همین که گفتم(یک داد)(و بعد همینطور که جیهو بغلش بو از اتاق اومد بیرون و درو بست رو کرد جیهو)
+پدر سگ اونا مال منن فقط من حق م*کیدنشون رو دارم این اخرین اخطار مه دیگه نبینم هااا(جیهو هم فقط بهش نگاه می کرد و با دستاش به صورت کوک میزد و میخندید)
+پدر سوخته جذابیتت به پدرت رفته هااا و پوست سفید و بینی کوچیکت به مادر خوشگلت رفته تازه بوی اونم میدییی عاااااا قوربونتون برم
(صورت جیهو رو بوس بارون کرد و بوش میکرد و میخندیدن غافل از اینکه یکی داره با خنده نگاهشون می کنه اونم کسی نبود جز ا.ت )
۲۴.۰k
۲۳ بهمن ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.