P58
ریچارد نسبت به قبل تغییر کرده بود. تمام سعیش رو می کرد تا جوری که باید رفتار کنه. البته قطعا براش سخت بود ولی همینکه بهت اهمیت میده و برای تو خودش تغییر نیده خیلی ارزشمنده.
از یکی از اتاق های مافیا بیرون اومدی و سمت اتاق خودتون رفتی. بعد از ورودت متوجه ریچارد شدی که رو به روت وایستاده بود و انگار منتظرت بوده.
《کی برگشتی؟》
و تو هم مثل اون وسط اتاق وایستادی.
《چند دقیقه ای میشه. باید یه چیز خیلی مهم بهت بدم》
و جعبه سیاه و طلایی رنگی رو سمتت گرفت. با خوشحالی جعبه رو ازش گرفتی.
《برام هدیه خریدی؟ خیلی ممنون!》
متوجه خندیده محوش شدی و بعد هدیه ات رو باز کردی که با دیدن وسیله داخلش تعجب کردی.
《یه اسلحه طلایی؟》
ریچارد خندید.
《این هدیه از طرف مافیا به تو به دلیل عضویت بیشتر از ۶ ماه. فکر کنم توقع همچین چیزی رو نداشتی.》
《نه واقعا.》
《البته برای افرادی که مقام پایین تری دارن زمان بیشتری میبره تا بخوان این اسلحه رو بگیرن.》
و توضیحاتش رو ادامه داد:
《این یه سلاح خاصه که فقط ما ازش استفاده می کنیم. از هر نظری اسلحه قدرتمند و مفیدی هستش و ویژگیاش زیادن. نشونه قتل های مهم و خاص ما تیر های همین اسلحه ست.》
《پس برای همین اسم مافیا رو Golden gon گذاشتین؟》
《دقیقا!》
سرت رو تکون دادی.
《جالبه. نماد خیلی خوبیه.》
انگار روی همه چیز مافیا کار کردن. حتی شعارشون هم کاملا مناسبشه؛ D.O.P مخفف درد یا مرگ. واقعا هم هرکسی که وارد این مافیا و کاراش شده یا مرده یا کاملا درد رو هرروز و هرلحظه به شکل های مختلفی حس می کنه. این شامل مقام های بالا و حتی ریچارد هم میشه و شاید حتی خودت...
خیلی یهویی ساعت ۱ اومدم یه مارت براتون نوشتم 😁
از یکی از اتاق های مافیا بیرون اومدی و سمت اتاق خودتون رفتی. بعد از ورودت متوجه ریچارد شدی که رو به روت وایستاده بود و انگار منتظرت بوده.
《کی برگشتی؟》
و تو هم مثل اون وسط اتاق وایستادی.
《چند دقیقه ای میشه. باید یه چیز خیلی مهم بهت بدم》
و جعبه سیاه و طلایی رنگی رو سمتت گرفت. با خوشحالی جعبه رو ازش گرفتی.
《برام هدیه خریدی؟ خیلی ممنون!》
متوجه خندیده محوش شدی و بعد هدیه ات رو باز کردی که با دیدن وسیله داخلش تعجب کردی.
《یه اسلحه طلایی؟》
ریچارد خندید.
《این هدیه از طرف مافیا به تو به دلیل عضویت بیشتر از ۶ ماه. فکر کنم توقع همچین چیزی رو نداشتی.》
《نه واقعا.》
《البته برای افرادی که مقام پایین تری دارن زمان بیشتری میبره تا بخوان این اسلحه رو بگیرن.》
و توضیحاتش رو ادامه داد:
《این یه سلاح خاصه که فقط ما ازش استفاده می کنیم. از هر نظری اسلحه قدرتمند و مفیدی هستش و ویژگیاش زیادن. نشونه قتل های مهم و خاص ما تیر های همین اسلحه ست.》
《پس برای همین اسم مافیا رو Golden gon گذاشتین؟》
《دقیقا!》
سرت رو تکون دادی.
《جالبه. نماد خیلی خوبیه.》
انگار روی همه چیز مافیا کار کردن. حتی شعارشون هم کاملا مناسبشه؛ D.O.P مخفف درد یا مرگ. واقعا هم هرکسی که وارد این مافیا و کاراش شده یا مرده یا کاملا درد رو هرروز و هرلحظه به شکل های مختلفی حس می کنه. این شامل مقام های بالا و حتی ریچارد هم میشه و شاید حتی خودت...
خیلی یهویی ساعت ۱ اومدم یه مارت براتون نوشتم 😁
۴.۶k
۰۳ دی ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.