پارت ۳۶
پرش زمانی به دو ماه بعد :
ا.ت ویو:
امروز دیگه روز آخر دانشگاهی بود . تا چهار ماه مرخصی داریم . تقریبا ۸ ماه میریم دانشگاه و ۴ ماه مرخصی داریم( از خودم در آوردم هااااا ) خبببب دیگه از امروز هر کاری خواستم میکنممممم. دلم میخواد برم مسافرتتتت. خب کجا برم؟ با کی برم؟ کی برم؟ دلم برای خانوادم تنگ شده پس بهتره برم .....دگوووووو.خببب بذار اول به بچه ها بگم ببینم اونا هم میان . ( اره دیگه ا.ت توی گروه پیام داد و همه اوکی دادن . که قرار شد ا.ت برای همه بیلیط بخره آنلاین هم میخره . )
وقتی بیلیط ها رو خریدم رفتم توی گروه به همه گفتم بیلیط ها اوکی هست. برای فردا گرفتم ساعت ۳:۴۰ پروازمون هست ساعت۱۲ باید فرودگاه باشیم .
پیام رو فرستادم و گوشیو گذاشتم کنار .
ذهن ا.ت:
یعنی به مامانم اینا بگم داریم میایم دگو( بچه ها مامان و بابی ا.ت هنوز دگو هستن )
اممم نه آلن نمیگم بذار یکی دو روز با بچه ها خوش باشیم بعدا میگم بهشون .
آخه مامان و بابا شوگا و تهیونگ و جنی هم دگو هستن .
ا.ت ویو:
دوباره تو گروه پیام دادم و جریان مامان و بابا ها رو گفتم اون بیشعورا هم سریع قبول کردن هعی با یه مشت منحرفی سر و کار داریم . چون وقتی گفتم خوشگذرونی همشون منظور رو گرفتن و سریع گفتن اوکی . حتی یکیشون نگفت نه به بذار بگیم نگران نشن . هعییی خدا . خلاصه بعد از پیام و اینا رفتم توی اتاقم و چمدونم رو از کمد آوردم بیرون . لباسهای مورد نیاز با کیف و کفش و.... رو هم برداشتم گذاشتم توی یه ساک دیگه . ( بچه ها ساک منظورش ساک دستی هستاااااا همون چمدون اصلا )
دوتا چمدون گنده پر از وسایل کرده بودم . تازه لوازم ارایشیم و بهداشتی و.... رو هم هنوز برنداشتم . اونا رو هم باید بذارم توی یه ساک دیگه . آها تا یادم نرفته چند تا پالتو هم بردارم دگو سرده آخه .
لباسی رو هم که میخواستم فردا توی فرودگاه بپوشم رو هم مشخص کردم و گذاشتمشون روی مبل توی اتاقم .
ساعت طرف های ۶:۳۰ بود . حوصلم سر رفته بود . رفتم توی سالن یه فیلم گذاشتم و رفتم برای خودم رامیون هم درست کردم و همراه فیلم خوردم . تا ساعت ۱۰ بیدار بودم که دیگه خوابم گرفت . رفتم مسواک زدم و لباسمو عوض کردم و رفتم توی تختم تا خوابم برد .
............................
سلام سلاممممم . چطورین .بچه ها من امشب دارم میرم تهران و نمیتونم براتون تا جمعه دیگه فیک رو بذارم ولی الان تا شب هر چقدر که دستم یاری کرد براتون پارت میذارم که یکم سرگرم بشین . ماچ به کله همتوننننن🫂
ا.ت ویو:
امروز دیگه روز آخر دانشگاهی بود . تا چهار ماه مرخصی داریم . تقریبا ۸ ماه میریم دانشگاه و ۴ ماه مرخصی داریم( از خودم در آوردم هااااا ) خبببب دیگه از امروز هر کاری خواستم میکنممممم. دلم میخواد برم مسافرتتتت. خب کجا برم؟ با کی برم؟ کی برم؟ دلم برای خانوادم تنگ شده پس بهتره برم .....دگوووووو.خببب بذار اول به بچه ها بگم ببینم اونا هم میان . ( اره دیگه ا.ت توی گروه پیام داد و همه اوکی دادن . که قرار شد ا.ت برای همه بیلیط بخره آنلاین هم میخره . )
وقتی بیلیط ها رو خریدم رفتم توی گروه به همه گفتم بیلیط ها اوکی هست. برای فردا گرفتم ساعت ۳:۴۰ پروازمون هست ساعت۱۲ باید فرودگاه باشیم .
پیام رو فرستادم و گوشیو گذاشتم کنار .
ذهن ا.ت:
یعنی به مامانم اینا بگم داریم میایم دگو( بچه ها مامان و بابی ا.ت هنوز دگو هستن )
اممم نه آلن نمیگم بذار یکی دو روز با بچه ها خوش باشیم بعدا میگم بهشون .
آخه مامان و بابا شوگا و تهیونگ و جنی هم دگو هستن .
ا.ت ویو:
دوباره تو گروه پیام دادم و جریان مامان و بابا ها رو گفتم اون بیشعورا هم سریع قبول کردن هعی با یه مشت منحرفی سر و کار داریم . چون وقتی گفتم خوشگذرونی همشون منظور رو گرفتن و سریع گفتن اوکی . حتی یکیشون نگفت نه به بذار بگیم نگران نشن . هعییی خدا . خلاصه بعد از پیام و اینا رفتم توی اتاقم و چمدونم رو از کمد آوردم بیرون . لباسهای مورد نیاز با کیف و کفش و.... رو هم برداشتم گذاشتم توی یه ساک دیگه . ( بچه ها ساک منظورش ساک دستی هستاااااا همون چمدون اصلا )
دوتا چمدون گنده پر از وسایل کرده بودم . تازه لوازم ارایشیم و بهداشتی و.... رو هم هنوز برنداشتم . اونا رو هم باید بذارم توی یه ساک دیگه . آها تا یادم نرفته چند تا پالتو هم بردارم دگو سرده آخه .
لباسی رو هم که میخواستم فردا توی فرودگاه بپوشم رو هم مشخص کردم و گذاشتمشون روی مبل توی اتاقم .
ساعت طرف های ۶:۳۰ بود . حوصلم سر رفته بود . رفتم توی سالن یه فیلم گذاشتم و رفتم برای خودم رامیون هم درست کردم و همراه فیلم خوردم . تا ساعت ۱۰ بیدار بودم که دیگه خوابم گرفت . رفتم مسواک زدم و لباسمو عوض کردم و رفتم توی تختم تا خوابم برد .
............................
سلام سلاممممم . چطورین .بچه ها من امشب دارم میرم تهران و نمیتونم براتون تا جمعه دیگه فیک رو بذارم ولی الان تا شب هر چقدر که دستم یاری کرد براتون پارت میذارم که یکم سرگرم بشین . ماچ به کله همتوننننن🫂
۵.۹k
۱۶ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.