make you mine part : ۴
یه گوشی مدل بالا انتخاب کردی و هزینش رو پرداخت کرد و با هم رفتین هتل
مامان س : کجا بودی تو...؟!
+ رفتم یکم بگردم مثلا
& تو شهر غریبه؟!
+آره خب...
& این گوشی رو از کجا آوردی؟!
_ خانم...چیزه من خریدم براش..!
& چرا؟! تو چرا قبولش کردی...زود پسش بده...مگه خودت گوشی نداری....
_ از دستم افتاد و شکست... منم عوضش اینو گرفتم....سومین کاری نکرده
& آخه ولی...
_ اشکال نداره فرض کنید کادو گرفتم
& ممنون...تو هم تشکر کن
+ مرسی.... بابت همه چی!
_ خواهش میکنم... وظیفه اس...
& بله! ؟
_ هیچی...
مامانت از اتاق بیرون رفت تو هم خواستی از پشتش بری بیرون ولی جونگکوک از دستت گرفت و کشید اینطرف
_ کجا حالا حساب منو تو مونده
+ چی میگی؟!
_ میگم که خیلی خوشت میاد؟!
+ چی؟!
_ اینکه پسرا بهت شماره بدن!!
+ تو هم خوشت میاد خودتو بعنوان شوهر من معرفی کنی؟!
_ آره...
+ ولی من نمیخوام
_ مگه با خواست توعه... ؟!
یهو جی هوپ اومد اتاق
جی هوپ : جونگکوک بیا برا قرعه کشی...
+ چه قرعه کشی؟!
با هم رفتین پیش اعضا
جیمین : خب... من اسما رو نوشتم
سومین : چخبره اینجا میشه بپرسم؟!
جیمین : ما هر وقت آمریکا میایم، یه قرعه کشی میکنیم، هر کی یه اسم برمیداره برا هرکی هر کس دراومد باید از اینجا براش یه کادو کوچیک بگیره
تهیونگ : میخوای اسم تو هم بنویسیم؟!
سومین : به نظر باحال میاد
اسم تو هم نوشتن و انداختن تو ظرف و بعدش هر کی یه اسم برداشت
برا تو جیمین دراومد
جیمین : خب تا فردا شب وقت داریم
فرداش همه با هم از خونه دراومدین تا برین برا هم دیگه کادو بخرین همگی باهم تو خیابون ها میگشتین ولی در اصل هیچکس نمیدونست کی براش قراره کادو بخره!
تهیونگ : جونگکوک بنظرت این چطوره؟!
جونگکوک : چرا از میپرسی؟!
تهیونگ : همینطوری
تو هم برا جیمین یه کادو کوچولو گرفتی بعد اینکه خریداتون رو کردین، رفتین یه رستوران ناهار خوردین و برگشتین هتل....
شب شد....
جین : خب بدویین بیارین کادو هاتون رو بدین دارم میترکم از فضولی
تو به جیمین، جیمین به نامجون، نامجون به جی هوپ، جی هوپ به جین، جین به شوگا، شوگا به تهیونگ، تهیونگ هم به جانگ کوک کادو هاتون رو دادین
تو به جیمین یه ست انگشتر گرفتی...
جیمین : دستت درد نکنه سومین خیلی کادوی قشنگیه
تهیونگ : خب...جونگکوک تو به سومین چی خریدی؟!
جونگکوک : من بعدا به خودش میدم
جیمین : چرا اینجا نمیدی
جانگکوک : چون شخصیه
تهیونگ : نکنه نوار بهدا.....
جیمین : تهیونگ خفه شو....
┈─┈──┈𔘓┈──┈─┈
بعد اینکه کادو ها رو دادین یه حس خفگی داشتی به خاطر همون رفتی بالا پشت بوم هتل...
رفتی نشستی لبه ساختمون....داشتی منظره رو نگاه میکردی که جونگکوک اومد
_ چرا تنهایی نشستی اینجا؟!
ادامه فیک داخل کامنت ها
مامان س : کجا بودی تو...؟!
+ رفتم یکم بگردم مثلا
& تو شهر غریبه؟!
+آره خب...
& این گوشی رو از کجا آوردی؟!
_ خانم...چیزه من خریدم براش..!
& چرا؟! تو چرا قبولش کردی...زود پسش بده...مگه خودت گوشی نداری....
_ از دستم افتاد و شکست... منم عوضش اینو گرفتم....سومین کاری نکرده
& آخه ولی...
_ اشکال نداره فرض کنید کادو گرفتم
& ممنون...تو هم تشکر کن
+ مرسی.... بابت همه چی!
_ خواهش میکنم... وظیفه اس...
& بله! ؟
_ هیچی...
مامانت از اتاق بیرون رفت تو هم خواستی از پشتش بری بیرون ولی جونگکوک از دستت گرفت و کشید اینطرف
_ کجا حالا حساب منو تو مونده
+ چی میگی؟!
_ میگم که خیلی خوشت میاد؟!
+ چی؟!
_ اینکه پسرا بهت شماره بدن!!
+ تو هم خوشت میاد خودتو بعنوان شوهر من معرفی کنی؟!
_ آره...
+ ولی من نمیخوام
_ مگه با خواست توعه... ؟!
یهو جی هوپ اومد اتاق
جی هوپ : جونگکوک بیا برا قرعه کشی...
+ چه قرعه کشی؟!
با هم رفتین پیش اعضا
جیمین : خب... من اسما رو نوشتم
سومین : چخبره اینجا میشه بپرسم؟!
جیمین : ما هر وقت آمریکا میایم، یه قرعه کشی میکنیم، هر کی یه اسم برمیداره برا هرکی هر کس دراومد باید از اینجا براش یه کادو کوچیک بگیره
تهیونگ : میخوای اسم تو هم بنویسیم؟!
سومین : به نظر باحال میاد
اسم تو هم نوشتن و انداختن تو ظرف و بعدش هر کی یه اسم برداشت
برا تو جیمین دراومد
جیمین : خب تا فردا شب وقت داریم
فرداش همه با هم از خونه دراومدین تا برین برا هم دیگه کادو بخرین همگی باهم تو خیابون ها میگشتین ولی در اصل هیچکس نمیدونست کی براش قراره کادو بخره!
تهیونگ : جونگکوک بنظرت این چطوره؟!
جونگکوک : چرا از میپرسی؟!
تهیونگ : همینطوری
تو هم برا جیمین یه کادو کوچولو گرفتی بعد اینکه خریداتون رو کردین، رفتین یه رستوران ناهار خوردین و برگشتین هتل....
شب شد....
جین : خب بدویین بیارین کادو هاتون رو بدین دارم میترکم از فضولی
تو به جیمین، جیمین به نامجون، نامجون به جی هوپ، جی هوپ به جین، جین به شوگا، شوگا به تهیونگ، تهیونگ هم به جانگ کوک کادو هاتون رو دادین
تو به جیمین یه ست انگشتر گرفتی...
جیمین : دستت درد نکنه سومین خیلی کادوی قشنگیه
تهیونگ : خب...جونگکوک تو به سومین چی خریدی؟!
جونگکوک : من بعدا به خودش میدم
جیمین : چرا اینجا نمیدی
جانگکوک : چون شخصیه
تهیونگ : نکنه نوار بهدا.....
جیمین : تهیونگ خفه شو....
┈─┈──┈𔘓┈──┈─┈
بعد اینکه کادو ها رو دادین یه حس خفگی داشتی به خاطر همون رفتی بالا پشت بوم هتل...
رفتی نشستی لبه ساختمون....داشتی منظره رو نگاه میکردی که جونگکوک اومد
_ چرا تنهایی نشستی اینجا؟!
ادامه فیک داخل کامنت ها
۱۳.۹k
۲۲ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.