رویای من
پارت ۱۳
**بچها( همه باهم دویدیم سمت مامان و بابا هامون):مامان؟... بابا؟... میشه ما بچه ها پیش هم بخوابیم
مامان و بابا ها: نه..
یورا: واا... از اول مسافرت بفهمید حالا میخواید باهم بخوابید
شوگا: رفاقت...
صوفیا: بیاید هرکی با مامان و باباش بخوابه... فردا صبح دوباره باهم بازی میکنید دیگه!
بچها: باشه...
*
کوک: ماهم به دختر خوشگلمون نیاز داریم
صوفیا: داداشی میخواد پیش آبجیش بخوابع..
یونا: واقعا؟
صوفیا: آره
***
کوک:( یونا بین من و صوفیا خوابیده بود) چیزی نیاز نداری؟🙃
صوفیا: نه هنوز🙂... اگه داشتم میگم
کوک:🙃❤️ خوبه..شب بخیر
صوفیا: شب بخیر
**بچها( همه باهم دویدیم سمت مامان و بابا هامون):مامان؟... بابا؟... میشه ما بچه ها پیش هم بخوابیم
مامان و بابا ها: نه..
یورا: واا... از اول مسافرت بفهمید حالا میخواید باهم بخوابید
شوگا: رفاقت...
صوفیا: بیاید هرکی با مامان و باباش بخوابه... فردا صبح دوباره باهم بازی میکنید دیگه!
بچها: باشه...
*
کوک: ماهم به دختر خوشگلمون نیاز داریم
صوفیا: داداشی میخواد پیش آبجیش بخوابع..
یونا: واقعا؟
صوفیا: آره
***
کوک:( یونا بین من و صوفیا خوابیده بود) چیزی نیاز نداری؟🙃
صوفیا: نه هنوز🙂... اگه داشتم میگم
کوک:🙃❤️ خوبه..شب بخیر
صوفیا: شب بخیر
۸.۹k
۱۰ آذر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.