سناریو ( درخواستی )
وقتی باهاشون ازدواج میکنی بعد میفهمی مافیان و خانوادتو کشتن
نامجون : چیه خب ؟ من تورو میخاستم
جین : لازم نیست بترسی من عاشقه دوست دارم
شوگا : آره کشتمشون خیلی هم حال داد ولی بیشتر از اون ازدواج با تو بود بیب
هوسوک : من کاری نکردم خودشو مانع کارم شدن که با تو ازدواج نکنم منم مجبور شدم
جیمین : نترس با تو کاری ندارم
تهیونگ : خوشت اومد ( لبخند شیطانی )
جونگ کوک : چرا ناراحتی و ترسیدی من قط تو رو میخواستم تو الان مال منی
نامجون : چیه خب ؟ من تورو میخاستم
جین : لازم نیست بترسی من عاشقه دوست دارم
شوگا : آره کشتمشون خیلی هم حال داد ولی بیشتر از اون ازدواج با تو بود بیب
هوسوک : من کاری نکردم خودشو مانع کارم شدن که با تو ازدواج نکنم منم مجبور شدم
جیمین : نترس با تو کاری ندارم
تهیونگ : خوشت اومد ( لبخند شیطانی )
جونگ کوک : چرا ناراحتی و ترسیدی من قط تو رو میخواستم تو الان مال منی
۱۷.۵k
۲۸ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.