پارت ۳ ازدواج اجباری
پارت ۳ ازدواج اجباری
ویو ا/ت
چند ساعتی هست داخل اتاقمم دیگه وقت شامه اصلأ حوصله ندارم برم بیرون چون داخل اتاقم دستشویی و حمام دارم کارم اوکی کمد خوراکی هم دارم اونم اوکی و قبلاً هم اصلأ بیرون نمیرفتم و الان هم همینطور که کاوان زنگ زد
مکالمهی ا/ت و کاوان
# سلام خوشگله چخبر
_ سلام خوب نیستم و اصلا حوصله ندارم
# چی شده
_ نگاه میایی دنبالم بریم بیرون برات تعریف میکنم
# اوکی الان با موتور میام
_ اوکی
ادمینتون: ا/ت لباس پوشید و آرایش کرد
( عکس میزارم ) بعد رفتم پایین که بره بیرون
پدرت. کجا به سلامتی
& بابا بهش گیر نده
پدرت. هیونجین تو کار نداشته باش
_ دارم با دوستم میرم بیرون
پدرت. با کدوم دوستت
مادرت. بهش گیر نده
_ میدونی چیه تا حالا ازم پرسیدی کجا میرم با کی میرم الان میپرسی
پدرت. با بابات درست حرف بزن
_ الان بابام شدی
& ا/ت برو دیگه
پدرش. داداش بهش گیر نده
پدرت. داره بی ادب میشه
_ من خیلی ادبم
& هی ا/ت برو دیگه
_ فعلأ .حرصی.
ادمینتون: ا/ت رفت بیرون و با کاوان سوار موتور شد
# چیت چده مثل سگی
_ کاوان زر نزن فعلا تعریف میکنم
# گرسنت نیست
_ چرا
# بریم کافه
_ بریم
ویو کاوان
خیلی خوشحال شدم ا/ت گفت بیا دنبالم بعد رفتیم کافه که غذا بخوریم
# خوب تعریف کن
_ ( همه چیز رو تعریف کرد )
# اووفف نمیدونم چی بگم
ادمینتون : بچه ها ا/ت هرچی که برای کاوان تعریف میکنه کاوان به نیچ کس نمیگه
_ دلم میخواد خودمو بکشم
# هی پس کن چی میشم
_ تو هم بیا باهم ببیریم
# نه من همینطوری خوبم
_ .لبخند.
# میخوام یه چیزی بهت بگم
_ بگو
# تو موقعی که زنده ای من پیشتم و حتی داخل بد ترین وضعیت زندگیت هم باشی من پیشتم و همه هواتو دارم .لبخند.
_ مرسی که هستی
ادمینتون : غذا شونو خوردن یکم با موتور دور زدن بعد کاوان ا/ت رو میرسونه خونه
& سلام
_ سلام
مادرت. دخترم امدی
_ ارع مامان
پدرش. سلام دخترم
_ سلام . سرد.
& بیا بریم بالا کارت دارم
_ باشه
ادمینتون: هیونجین ا/ت رو میبره اتاق خودش و در رو قفل میکنه
_ چی شده
& میخوام یه چیزی بگم ولی تروخدا عصبی نشو
_ میشنوم
& بابا بزرگ وقتی فهمیده که عمو امده کره گفته باید ا/ت و شوگا ازدواج کن
_ چی .عربده.
& ا/ت اروم باش
_ خودت میدونی که اگر این اتفاق سر بیوفته بابابزرگ پسراشو زندگیشو اتیش میزنم
& اره من بهت کمک میکنم این اتفاق نیوفته
_ خوبه خوبه .عرصی و داره نفس عمیق میکشه.
ویو ا/ت
رفتم اتاقم لباسامو عوض کردم بعد ارایشمو پاک کردم و اهنگ گذاشتم در اتاقمو هم قفل کردم
و خوابیدم
شرط پارت بعد
16 :« لایک ❤️
ویو ا/ت
چند ساعتی هست داخل اتاقمم دیگه وقت شامه اصلأ حوصله ندارم برم بیرون چون داخل اتاقم دستشویی و حمام دارم کارم اوکی کمد خوراکی هم دارم اونم اوکی و قبلاً هم اصلأ بیرون نمیرفتم و الان هم همینطور که کاوان زنگ زد
مکالمهی ا/ت و کاوان
# سلام خوشگله چخبر
_ سلام خوب نیستم و اصلا حوصله ندارم
# چی شده
_ نگاه میایی دنبالم بریم بیرون برات تعریف میکنم
# اوکی الان با موتور میام
_ اوکی
ادمینتون: ا/ت لباس پوشید و آرایش کرد
( عکس میزارم ) بعد رفتم پایین که بره بیرون
پدرت. کجا به سلامتی
& بابا بهش گیر نده
پدرت. هیونجین تو کار نداشته باش
_ دارم با دوستم میرم بیرون
پدرت. با کدوم دوستت
مادرت. بهش گیر نده
_ میدونی چیه تا حالا ازم پرسیدی کجا میرم با کی میرم الان میپرسی
پدرت. با بابات درست حرف بزن
_ الان بابام شدی
& ا/ت برو دیگه
پدرش. داداش بهش گیر نده
پدرت. داره بی ادب میشه
_ من خیلی ادبم
& هی ا/ت برو دیگه
_ فعلأ .حرصی.
ادمینتون: ا/ت رفت بیرون و با کاوان سوار موتور شد
# چیت چده مثل سگی
_ کاوان زر نزن فعلا تعریف میکنم
# گرسنت نیست
_ چرا
# بریم کافه
_ بریم
ویو کاوان
خیلی خوشحال شدم ا/ت گفت بیا دنبالم بعد رفتیم کافه که غذا بخوریم
# خوب تعریف کن
_ ( همه چیز رو تعریف کرد )
# اووفف نمیدونم چی بگم
ادمینتون : بچه ها ا/ت هرچی که برای کاوان تعریف میکنه کاوان به نیچ کس نمیگه
_ دلم میخواد خودمو بکشم
# هی پس کن چی میشم
_ تو هم بیا باهم ببیریم
# نه من همینطوری خوبم
_ .لبخند.
# میخوام یه چیزی بهت بگم
_ بگو
# تو موقعی که زنده ای من پیشتم و حتی داخل بد ترین وضعیت زندگیت هم باشی من پیشتم و همه هواتو دارم .لبخند.
_ مرسی که هستی
ادمینتون : غذا شونو خوردن یکم با موتور دور زدن بعد کاوان ا/ت رو میرسونه خونه
& سلام
_ سلام
مادرت. دخترم امدی
_ ارع مامان
پدرش. سلام دخترم
_ سلام . سرد.
& بیا بریم بالا کارت دارم
_ باشه
ادمینتون: هیونجین ا/ت رو میبره اتاق خودش و در رو قفل میکنه
_ چی شده
& میخوام یه چیزی بگم ولی تروخدا عصبی نشو
_ میشنوم
& بابا بزرگ وقتی فهمیده که عمو امده کره گفته باید ا/ت و شوگا ازدواج کن
_ چی .عربده.
& ا/ت اروم باش
_ خودت میدونی که اگر این اتفاق سر بیوفته بابابزرگ پسراشو زندگیشو اتیش میزنم
& اره من بهت کمک میکنم این اتفاق نیوفته
_ خوبه خوبه .عرصی و داره نفس عمیق میکشه.
ویو ا/ت
رفتم اتاقم لباسامو عوض کردم بعد ارایشمو پاک کردم و اهنگ گذاشتم در اتاقمو هم قفل کردم
و خوابیدم
شرط پارت بعد
16 :« لایک ❤️
۱۴.۶k
۱۸ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.