لایک بالا بخوره همشو طولانی میزارم مث این
مامانم بود
+جانم مامان
م.ت:چه خبر؟
+سلامتی وجدم
م.ت:اممم نگاه اسم اون ارایشگاه کاشت ناخن رو بفرس
+اوک بیا پیوی
رفتم پیوی اسم اون ارایشگاه هرو براش فرستادم و کمدم رو باز کردم ساعت حدود ۴ میشد تصمیم گرفتم واسه ی شب لباس اماده کنم
خب از اونجایی که جونگکوکم اونجاست میخوام کرم بریزم یه لباس یه کراپ قرمز و با دامنش گذاشتم کنار[عکسش رو اسلاید۲]
خب این عالیه واسه کرم ریختن که یهو در خونم زنگ خورد همینطور با حاله رفتم پایین درو باز کردم
+کوککک اینجا چیکار میکنی
_همینطوری اومدم
_بعدشم اگه کس دیگه ای بود اینطوری با حوله میومدی درو باز میکردی(عصبی)
+هعی خب صب کن لباس بپوشم میام
رفتم بالا لباس تو خونه ای پوشیدم اومدم پائین
میخوام بهش بگم که ازش خوشم میاد اما نمیتونم
رفتم توی اشپزخونه نودل درست میکردم که کوک از پشت اومد بغلم کرد
_ا.ت خیلی بوی خوبی میدی
+بوی شامپومه
_دیشبب هم بوی خوبی میدادی
+اگه یکم دیگه اینطوری ازم تعریف کنی مطمئن میشم که عاشقتم
_الان تو گفتی عاشقمی.
+اهومم
رمو برگردونند
_حسامون متقابله سکسی لیده
شروع کرد به بوسیدن لبم ،همراهیش میکردم که لب پایبنمو گاز گرفت مجبور شدم دهمو باز کنم.....
۵۰ مین بعد
از هم جدا شدیم
ویو شب
توی اتاقم داشت لباسم رو میموششیدم تا کوک رو عصبانی کنم لبسامو پوشیدنو رژ قرمز زدم موهامو باز گذاشتم
از خونه ام خارج شدمو سمت رستوران حرکت کردم
وقتی رسیدم
ب.ت:به به دختر خوشگلمووو
ب.ک:سلام خوشگله
م.ت:گفته بودن دختر هووی مادره باور نکردم
م.ک:وایی خدااا چقدر خوشگل شدی
_های ا.ت
+شیلامم به همگی
رفتم کنار کوک نشستم
ب.ک:شما دوتا باهمین؟
_اره +نه
م.ت:جاننن
_اهومم منو ا.ت باهمیم
+کوکککک
_جانم بیب
ب.ت:اشکال نداره ما از همون اول هدفون این بود که شمارو باهم ببینیم(لبخند شیطانی)
+وایی بابااا
ب.ت:جانمم
_خب من گشنمه بیاین یه چیزی سبارش بدیم
نشسته بودم که واسم پیام اومد از طرفه کوکه اخه کنارم نشستهه چرا پیام میده
_ا.ت این چه لباسیهه هاااااا
+خیلی خوشگله ن؟
_ااومم شب نشونت میدم
+اهوممم ددی
*خب قربان سفارشتون هم رسید
ب.ت:دمت گرم
نشسته بودیم که موسیقی مورد علاقه ام پخش شد
+بریم برقصیم(منظورش رقص تانگ؛عه)
_نه
همه مخالفت کردن به غیر از بابام
ب.ت:بربم دخترم هیچکدوم اینا نیان هم خودم هستم
+بریم
بابتم اومد جلوم و دستشو دارز کرد منم قبول کردم
ویو کوک
نمیدونم طبیعی بود یا نه به این رابطه ی پدر دختریشون زیادی حسودیم شد
م.ت:واقعا گاهی اوقات حسودیم میشه
م.ک:اوهممم ولی قدر ا.ت رو بدون خیلی دختر خوبیه
ب.ک:اهومم پسرم کوک من با رابطه شما مشکلی ندادم ولی اصلا نباس ا.ت رو نارحت کنیاا
_بابا من اونو خیلی دوس دارم هیچوقت ناراحتش نمیکنم
ا.ت و باباش هم اومدن نشستن
+ببین نیومدین ضرر.......
+جانم مامان
م.ت:چه خبر؟
+سلامتی وجدم
م.ت:اممم نگاه اسم اون ارایشگاه کاشت ناخن رو بفرس
+اوک بیا پیوی
رفتم پیوی اسم اون ارایشگاه هرو براش فرستادم و کمدم رو باز کردم ساعت حدود ۴ میشد تصمیم گرفتم واسه ی شب لباس اماده کنم
خب از اونجایی که جونگکوکم اونجاست میخوام کرم بریزم یه لباس یه کراپ قرمز و با دامنش گذاشتم کنار[عکسش رو اسلاید۲]
خب این عالیه واسه کرم ریختن که یهو در خونم زنگ خورد همینطور با حاله رفتم پایین درو باز کردم
+کوککک اینجا چیکار میکنی
_همینطوری اومدم
_بعدشم اگه کس دیگه ای بود اینطوری با حوله میومدی درو باز میکردی(عصبی)
+هعی خب صب کن لباس بپوشم میام
رفتم بالا لباس تو خونه ای پوشیدم اومدم پائین
میخوام بهش بگم که ازش خوشم میاد اما نمیتونم
رفتم توی اشپزخونه نودل درست میکردم که کوک از پشت اومد بغلم کرد
_ا.ت خیلی بوی خوبی میدی
+بوی شامپومه
_دیشبب هم بوی خوبی میدادی
+اگه یکم دیگه اینطوری ازم تعریف کنی مطمئن میشم که عاشقتم
_الان تو گفتی عاشقمی.
+اهومم
رمو برگردونند
_حسامون متقابله سکسی لیده
شروع کرد به بوسیدن لبم ،همراهیش میکردم که لب پایبنمو گاز گرفت مجبور شدم دهمو باز کنم.....
۵۰ مین بعد
از هم جدا شدیم
ویو شب
توی اتاقم داشت لباسم رو میموششیدم تا کوک رو عصبانی کنم لبسامو پوشیدنو رژ قرمز زدم موهامو باز گذاشتم
از خونه ام خارج شدمو سمت رستوران حرکت کردم
وقتی رسیدم
ب.ت:به به دختر خوشگلمووو
ب.ک:سلام خوشگله
م.ت:گفته بودن دختر هووی مادره باور نکردم
م.ک:وایی خدااا چقدر خوشگل شدی
_های ا.ت
+شیلامم به همگی
رفتم کنار کوک نشستم
ب.ک:شما دوتا باهمین؟
_اره +نه
م.ت:جاننن
_اهومم منو ا.ت باهمیم
+کوکککک
_جانم بیب
ب.ت:اشکال نداره ما از همون اول هدفون این بود که شمارو باهم ببینیم(لبخند شیطانی)
+وایی بابااا
ب.ت:جانمم
_خب من گشنمه بیاین یه چیزی سبارش بدیم
نشسته بودم که واسم پیام اومد از طرفه کوکه اخه کنارم نشستهه چرا پیام میده
_ا.ت این چه لباسیهه هاااااا
+خیلی خوشگله ن؟
_ااومم شب نشونت میدم
+اهوممم ددی
*خب قربان سفارشتون هم رسید
ب.ت:دمت گرم
نشسته بودیم که موسیقی مورد علاقه ام پخش شد
+بریم برقصیم(منظورش رقص تانگ؛عه)
_نه
همه مخالفت کردن به غیر از بابام
ب.ت:بربم دخترم هیچکدوم اینا نیان هم خودم هستم
+بریم
بابتم اومد جلوم و دستشو دارز کرد منم قبول کردم
ویو کوک
نمیدونم طبیعی بود یا نه به این رابطه ی پدر دختریشون زیادی حسودیم شد
م.ت:واقعا گاهی اوقات حسودیم میشه
م.ک:اوهممم ولی قدر ا.ت رو بدون خیلی دختر خوبیه
ب.ک:اهومم پسرم کوک من با رابطه شما مشکلی ندادم ولی اصلا نباس ا.ت رو نارحت کنیاا
_بابا من اونو خیلی دوس دارم هیچوقت ناراحتش نمیکنم
ا.ت و باباش هم اومدن نشستن
+ببین نیومدین ضرر.......
۱۱.۸k
۲۵ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.