پارت4ارباب بی رحم من
ویو ا.ت
تو افکارم بودم که یهو در باز شد و چهره ی اون مرده(کوک)تو چهارچوب در نمایان شد ...
-سلام هرزه کوچولوی من
+من هرزه نیستم تو حق نداری منو مثل دخترای اطرافت ببینی (اخم)
-عِــــــ....لباست که اینو نمیگه(لباسش که تو مهمونی پوشیده بود هنوز تنشه)
+(به لباسش نگاه میکنه و معذب میشه)ت..تو داری زود قضاوت میکنی
-باشه مهم نیست به هر حال تو هرزه کوچولوی منی
+گمشششششو بیرون(دوستان فیکه)
-خفه شووووو تو کیو از کجا بیرون میکنی(منظورش اینه که اینجا اتاق منه و تو نمیتونی منو از اتاقم بیرون کنی)
ویو کوک
بعد از اینکه حرفمو با داد زدم دیدم که ا.ت به کیوت ترین حالت ممکن داشت گریه میکرد و این کارش باعث میشد عذاب بکشم اما چرا....چرا از اولین باری که دیدمش ضربان قلبم تند شد...چرا دلم نمیاد گریه اشو ببینم و ناراحتش کنم(ادمین=عصیصم عاشق شدی🤣🤣)
رفتم پیششو گرفتمش تو بغلم که مشت های ضعیفی به قفسه سینم میزد که منو از خودش دور کنه اما من دستمو سفت تر کردم که باعث شد بیاد رو پام
+ولم کن ...عو..ضی(با بغض و خیلی اروم)
-هیچی نشنوم(جدی)
+امـ..ا
-هشششششش
ویو ا.ت
سرشو کرد تو گرد...نم و بو میکشید ...حس خوبی بهم میداد اما باعث میشد بدنم بلرزه و حس عجیبی بهم میداد...
منی که تا حالا اجازه ندادم دست پسری بهم بخوره الان روی پاهای یه پسرم و هیچ کاری هم نمیتونم بکنم
-تو چرا انقدر بوی خوبی میدی...این بوت منو دیوونه میکنه(با صدای خش دار و نزدیک گوش ا.ت اینو میگه)
+م..میشه یه سوال بپرسم(کیوت)
-بپرس کوچولوم
+اسمت چیه
-اسمم جونگ کوکه اما میتونی کوک صدام کنی
+اوهوم(کیوت)...میگم میشه ولم کنی
-نه...تو از من میترسی ؟
+چرا فکر میکنی ازت میترسم
-چون همش باهات تند حرف میزنم میزنی زیر گریه
+نه من از تو نمیترسم فقط به صدای بلند و دعوا و اینجور چیزا فوبیا دارم
- اهااا.......میگم تو تا حالا رابطه بر قرار کردی...با پسر
+نه...من تا حالا اصلا اجازه ندادم پسری بهم دست بزنه
-واقعا... عجیبه
+چرا؟
- اخه تا حالا هر دختری رو دیدم حداقل تو 10 تا رابطه بوده...بگذریم پس تو قراره مال من بشییییی(خمار)
+چ..چی
ویو ا.ت
تا اومدم حرفشو تحلیل کنم اومد طرفمو.......
.
.
.
.
.
خماریییییی چیز خوبی است🤣🤣
تو افکارم بودم که یهو در باز شد و چهره ی اون مرده(کوک)تو چهارچوب در نمایان شد ...
-سلام هرزه کوچولوی من
+من هرزه نیستم تو حق نداری منو مثل دخترای اطرافت ببینی (اخم)
-عِــــــ....لباست که اینو نمیگه(لباسش که تو مهمونی پوشیده بود هنوز تنشه)
+(به لباسش نگاه میکنه و معذب میشه)ت..تو داری زود قضاوت میکنی
-باشه مهم نیست به هر حال تو هرزه کوچولوی منی
+گمشششششو بیرون(دوستان فیکه)
-خفه شووووو تو کیو از کجا بیرون میکنی(منظورش اینه که اینجا اتاق منه و تو نمیتونی منو از اتاقم بیرون کنی)
ویو کوک
بعد از اینکه حرفمو با داد زدم دیدم که ا.ت به کیوت ترین حالت ممکن داشت گریه میکرد و این کارش باعث میشد عذاب بکشم اما چرا....چرا از اولین باری که دیدمش ضربان قلبم تند شد...چرا دلم نمیاد گریه اشو ببینم و ناراحتش کنم(ادمین=عصیصم عاشق شدی🤣🤣)
رفتم پیششو گرفتمش تو بغلم که مشت های ضعیفی به قفسه سینم میزد که منو از خودش دور کنه اما من دستمو سفت تر کردم که باعث شد بیاد رو پام
+ولم کن ...عو..ضی(با بغض و خیلی اروم)
-هیچی نشنوم(جدی)
+امـ..ا
-هشششششش
ویو ا.ت
سرشو کرد تو گرد...نم و بو میکشید ...حس خوبی بهم میداد اما باعث میشد بدنم بلرزه و حس عجیبی بهم میداد...
منی که تا حالا اجازه ندادم دست پسری بهم بخوره الان روی پاهای یه پسرم و هیچ کاری هم نمیتونم بکنم
-تو چرا انقدر بوی خوبی میدی...این بوت منو دیوونه میکنه(با صدای خش دار و نزدیک گوش ا.ت اینو میگه)
+م..میشه یه سوال بپرسم(کیوت)
-بپرس کوچولوم
+اسمت چیه
-اسمم جونگ کوکه اما میتونی کوک صدام کنی
+اوهوم(کیوت)...میگم میشه ولم کنی
-نه...تو از من میترسی ؟
+چرا فکر میکنی ازت میترسم
-چون همش باهات تند حرف میزنم میزنی زیر گریه
+نه من از تو نمیترسم فقط به صدای بلند و دعوا و اینجور چیزا فوبیا دارم
- اهااا.......میگم تو تا حالا رابطه بر قرار کردی...با پسر
+نه...من تا حالا اصلا اجازه ندادم پسری بهم دست بزنه
-واقعا... عجیبه
+چرا؟
- اخه تا حالا هر دختری رو دیدم حداقل تو 10 تا رابطه بوده...بگذریم پس تو قراره مال من بشییییی(خمار)
+چ..چی
ویو ا.ت
تا اومدم حرفشو تحلیل کنم اومد طرفمو.......
.
.
.
.
.
خماریییییی چیز خوبی است🤣🤣
۲.۳k
۱۷ آبان ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.