مافیای عاشقpart7
مافیای عاشقPart7
جونگ کوک ویو
وسط جلسه بودم که گوشیم زنگ خورد اجوما بود تلفنو قطع کردم بعد که جلسه تموم شد بهش زنگ زدم
جونگ کوک:آه اجوما وسط جلسه.......
اجوما:هایون......(نفس نفس)هایون فرار کرده
جونگ کوک:چییییییی منظورت چیه مگا حواستونننن نبوددددد
اجوما:از پنجره پریده
جونگ کوک:واییییی فقط یا کار بهتون سپردم
تلفنو قط کردم با استفاده از شنودی که تو گوشی گذاشتم میتونم ردشون بزنم ولی لعنتی..........
هایون ویو
وسط جنگل بودم نمیدونستم چه گوهی بخورم ولی میدونستم کوک شنود گذاشته و میتونه ردمو بزنه براهمین گوشیمو باز کردم شنود و دیدم
هایون:چقد کوچیکهههه خداااااا
شنود و درآوردم و شکوندم ولی قبلش یه سری چیزای مضخرف گفتم ک بعدش به گوه خوردن افتادم
هایون:جئون جونگ کوک دیدی نتونستی منو نگه داری بدبخت دارم برات نشونت میدم هروقت به پلیس لوت دادم بعد فیشار بخور بیچاره😂😂هاهاهاهاهاها
جونگ کوک ویو
به جکسون خبر دادم که از شنود رد و بزنه ولی چیزای مسخره گیرم اومد
جکسون:قربان یه چیزی دارم
جونگ کوک:چی؟
جکسون:ببینید
هایون:جئون جونگ کوک دیدی نتونستی منو پیش خودت نگه داری بدبخت دارم برات نشونت میدم هروقت به پلیس لوت دادم بعد فیشار بخور بیچاره😂😂هاهاهاهاهاها
جونگ کوک:😐
جونگ کوک:این دیگه چیه
جکسون:مث اینکه بعد از این جمله شنود و شکونده
جونگ کوک:این کصخل همچین مغزی داشت خبر نداشتم
جکسون:🫥
هایون ویو
ای خدا کی میرسم
هایون:واییییییی خدا مگه.........
داشتم راه خودمو میرفتم که از عقب حس کردم یچی رو سرمه فهمیدم اسلحه اس
هایون:تو کی هستی؟.....چی میخای؟.....آدم جونگ کوکی؟.......نه نکنه خودشی؟......رهگذری؟........اصلا هرخری میخای باش........ببین من داشتم راه خودمو میرفتم.........تو مزاحم شدی.......چرا زر نمیزنی
برگشتم ولی طرف ماسک زده بود
هایون:تو..........(شناختش از چشاش)مگه مریضی چرا حرف نمیزنی الان من خیلی ترسیدم ماسکتو بده پایین بزار باهم برین
جی هوپ:چ ربطی داش؟تو امون ندادی زر بزنم
هایون:خب حالا هرچی کمکم کن از این درمونده برم بیرون
جی هوپ:خیلی خب بیا بریم..........
ادامه پارت بعد
شرایط پارت بعدی :
لایک=۲۰ تا___کامنت:۱۰تا
جونگ کوک ویو
وسط جلسه بودم که گوشیم زنگ خورد اجوما بود تلفنو قطع کردم بعد که جلسه تموم شد بهش زنگ زدم
جونگ کوک:آه اجوما وسط جلسه.......
اجوما:هایون......(نفس نفس)هایون فرار کرده
جونگ کوک:چییییییی منظورت چیه مگا حواستونننن نبوددددد
اجوما:از پنجره پریده
جونگ کوک:واییییی فقط یا کار بهتون سپردم
تلفنو قط کردم با استفاده از شنودی که تو گوشی گذاشتم میتونم ردشون بزنم ولی لعنتی..........
هایون ویو
وسط جنگل بودم نمیدونستم چه گوهی بخورم ولی میدونستم کوک شنود گذاشته و میتونه ردمو بزنه براهمین گوشیمو باز کردم شنود و دیدم
هایون:چقد کوچیکهههه خداااااا
شنود و درآوردم و شکوندم ولی قبلش یه سری چیزای مضخرف گفتم ک بعدش به گوه خوردن افتادم
هایون:جئون جونگ کوک دیدی نتونستی منو نگه داری بدبخت دارم برات نشونت میدم هروقت به پلیس لوت دادم بعد فیشار بخور بیچاره😂😂هاهاهاهاهاها
جونگ کوک ویو
به جکسون خبر دادم که از شنود رد و بزنه ولی چیزای مسخره گیرم اومد
جکسون:قربان یه چیزی دارم
جونگ کوک:چی؟
جکسون:ببینید
هایون:جئون جونگ کوک دیدی نتونستی منو پیش خودت نگه داری بدبخت دارم برات نشونت میدم هروقت به پلیس لوت دادم بعد فیشار بخور بیچاره😂😂هاهاهاهاهاها
جونگ کوک:😐
جونگ کوک:این دیگه چیه
جکسون:مث اینکه بعد از این جمله شنود و شکونده
جونگ کوک:این کصخل همچین مغزی داشت خبر نداشتم
جکسون:🫥
هایون ویو
ای خدا کی میرسم
هایون:واییییییی خدا مگه.........
داشتم راه خودمو میرفتم که از عقب حس کردم یچی رو سرمه فهمیدم اسلحه اس
هایون:تو کی هستی؟.....چی میخای؟.....آدم جونگ کوکی؟.......نه نکنه خودشی؟......رهگذری؟........اصلا هرخری میخای باش........ببین من داشتم راه خودمو میرفتم.........تو مزاحم شدی.......چرا زر نمیزنی
برگشتم ولی طرف ماسک زده بود
هایون:تو..........(شناختش از چشاش)مگه مریضی چرا حرف نمیزنی الان من خیلی ترسیدم ماسکتو بده پایین بزار باهم برین
جی هوپ:چ ربطی داش؟تو امون ندادی زر بزنم
هایون:خب حالا هرچی کمکم کن از این درمونده برم بیرون
جی هوپ:خیلی خب بیا بریم..........
ادامه پارت بعد
شرایط پارت بعدی :
لایک=۲۰ تا___کامنت:۱۰تا
۱۰.۱k
۰۴ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.