عاشقانه ایی به نام او A romance in her name
part:6
دوباره به میزش کوبید و بلندشد و با اعصبانیت به سمت اون اتاقی که زخمی شده بودرفت
در و با شدت باز کرد و دید دختره بیداره و داره ناخناش رو میجوییه
_پاشو
اما بلند نشد
_گفتم پاشو مگه کری
دختر که تا اون موقع حرفی نزده بود بالاخره با صدای گوشنوازی شروع به صحبت کرد
+من کر نیستم
_هه اگر کر نیستی پاشو
+لطفا بزار همینجا بمونم
_مگه دست تویه
دختره پاشد و به بیرون از اتاق حرکت کرد.چیزی نگذشته بود که محافظا جلوشو گرفتن و به زیرزمین بردن
جونگکوک دستش رو حالت متفکرانه زیر چونش گزاشته بود
سریع پایین رفت به یکی از ندیمه ها گفت
_سریعتر برای اون دختر یه لباس و یه اتاق کوچیک بهش بدین و از فردا صبح کارشو شروع کنه
و بعد با قدمای بلند به سمت دفترش رفت و باز شروع به فکر کردن کرد ولی ایندفعه بیشتر
اون دختره که دید کی بود؟!_چرا ماسک زده بود!؟_چرا
؟!هزار و یک تا سوال و چرا تویه مغزش موج میزد ولی الان اصلا وقت اینجور فکرا نبود واسه ی اینجور کارا وقت نداشت
سریع کتش رو پوشید و به سمت شرکت مخفیش رفت (پس شد دوتا شرکت یکی اون تقلبیه یکی این که برای کارای دیگش میره)
رفت اونجا تا با بقیشون بتونه شایدهویت اون دخترو پیدا کنه به نظرتون چرا اینقدر رفت تو فکرش؟!یعنی ممکنه هموز دختری که پدر و مادرش رو کشته باشه؟!
................
دوباره به میزش کوبید و بلندشد و با اعصبانیت به سمت اون اتاقی که زخمی شده بودرفت
در و با شدت باز کرد و دید دختره بیداره و داره ناخناش رو میجوییه
_پاشو
اما بلند نشد
_گفتم پاشو مگه کری
دختر که تا اون موقع حرفی نزده بود بالاخره با صدای گوشنوازی شروع به صحبت کرد
+من کر نیستم
_هه اگر کر نیستی پاشو
+لطفا بزار همینجا بمونم
_مگه دست تویه
دختره پاشد و به بیرون از اتاق حرکت کرد.چیزی نگذشته بود که محافظا جلوشو گرفتن و به زیرزمین بردن
جونگکوک دستش رو حالت متفکرانه زیر چونش گزاشته بود
سریع پایین رفت به یکی از ندیمه ها گفت
_سریعتر برای اون دختر یه لباس و یه اتاق کوچیک بهش بدین و از فردا صبح کارشو شروع کنه
و بعد با قدمای بلند به سمت دفترش رفت و باز شروع به فکر کردن کرد ولی ایندفعه بیشتر
اون دختره که دید کی بود؟!_چرا ماسک زده بود!؟_چرا
؟!هزار و یک تا سوال و چرا تویه مغزش موج میزد ولی الان اصلا وقت اینجور فکرا نبود واسه ی اینجور کارا وقت نداشت
سریع کتش رو پوشید و به سمت شرکت مخفیش رفت (پس شد دوتا شرکت یکی اون تقلبیه یکی این که برای کارای دیگش میره)
رفت اونجا تا با بقیشون بتونه شایدهویت اون دخترو پیدا کنه به نظرتون چرا اینقدر رفت تو فکرش؟!یعنی ممکنه هموز دختری که پدر و مادرش رو کشته باشه؟!
................
۱۷.۴k
۰۶ بهمن ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.