Escape love Continue Part. 17
+گمشیدددددد چندشااااا تو پارکینگ هم رحم و روز ندارین
یونگی: هه مین برو بیرون که یکی باید تنبیه بشه بعد به خدمت تو هم میرسم
+ گاددددددد اوکی میرم بیرون بتری ابو کاپ کیک ها رو هم میزام
یونگی: اوکی حالا برو
+ باش رفتم اها راستی مهز اطلاعات هم برسونم که همسر گرامی شکمش خالیه غش می کنه نکنه د........
یونگی: هه مین گمشوووووو
+ باش باش😂😂😂خوشبگذره
و از پارکینگ امدم بیرون
( از دید تهیونگ)
از اول صبح که بیدار شدم هیچ. کس نبود بجز خدمتکارا یکم دلم گرفت که دیدم جین هیونگ امد
جین: سلام تهیونگا خوبی
- اره خوبم
جین: منم صبحونه نخوردم
- خب بشین بخور منم تنهام نمیدونم هوسوکا و هه منی کجان
جین: هرجا باشن برمیگردن
- اره
صبح رو تا بعد ظهر با حرفا پ جک ها و بابا بزرگی جین گذروندنم که کوک هم امد
و با هم صحبت کردیم
هه منی هنوز نیامده بود و دروغ چرا ولی نگرانش بودم
به همینا فکر می کردم که در سالون باز شد و بله خود خودش بود هه مین خانم
به همه سلام داد که کوک پرید بغلش حسودیم شد چرا باید بغلش کنه ایششش
وای تهیونگ خل شدی رفت هم رفیقشه هم همخونش
به من چه ولی نباید بغلش کنه
بعد کلی سر و کله زدن با خودم ازش پرسیدم هوسوک هیونگ. کجاست
گفت توی پارکینگ پارکینگ عجبیب بود هیونگ زیاد پارکینگ نمی رفت
به وای بیرون سر بود حتما سرما می خورد بهتره بود بهش بگم لباس کرم بپوشه
بهش گفتم و سرشو تکون داد و لبخندی از روی خجالت و خوشحالی زد و سمت اشپز خونه رفت بعد چند دقیقه امد بیرون و پاورچین پاورچین سمت در خروجی رفت
عین جوجه ها یواش یواش میرفت از این حرکت خندم گرفته بود
از خونه رفت بریون که یه دفعه صدای جیغش امد
یا سرعت سمت در رفتم دیدم نامجون هیونگ روبه رو واستاده
بمانید در خمارییی😂💜
نظر یادتون نره❤😘
دوستون دارم شبتون شیک👻
یونگی: هه مین برو بیرون که یکی باید تنبیه بشه بعد به خدمت تو هم میرسم
+ گاددددددد اوکی میرم بیرون بتری ابو کاپ کیک ها رو هم میزام
یونگی: اوکی حالا برو
+ باش رفتم اها راستی مهز اطلاعات هم برسونم که همسر گرامی شکمش خالیه غش می کنه نکنه د........
یونگی: هه مین گمشوووووو
+ باش باش😂😂😂خوشبگذره
و از پارکینگ امدم بیرون
( از دید تهیونگ)
از اول صبح که بیدار شدم هیچ. کس نبود بجز خدمتکارا یکم دلم گرفت که دیدم جین هیونگ امد
جین: سلام تهیونگا خوبی
- اره خوبم
جین: منم صبحونه نخوردم
- خب بشین بخور منم تنهام نمیدونم هوسوکا و هه منی کجان
جین: هرجا باشن برمیگردن
- اره
صبح رو تا بعد ظهر با حرفا پ جک ها و بابا بزرگی جین گذروندنم که کوک هم امد
و با هم صحبت کردیم
هه منی هنوز نیامده بود و دروغ چرا ولی نگرانش بودم
به همینا فکر می کردم که در سالون باز شد و بله خود خودش بود هه مین خانم
به همه سلام داد که کوک پرید بغلش حسودیم شد چرا باید بغلش کنه ایششش
وای تهیونگ خل شدی رفت هم رفیقشه هم همخونش
به من چه ولی نباید بغلش کنه
بعد کلی سر و کله زدن با خودم ازش پرسیدم هوسوک هیونگ. کجاست
گفت توی پارکینگ پارکینگ عجبیب بود هیونگ زیاد پارکینگ نمی رفت
به وای بیرون سر بود حتما سرما می خورد بهتره بود بهش بگم لباس کرم بپوشه
بهش گفتم و سرشو تکون داد و لبخندی از روی خجالت و خوشحالی زد و سمت اشپز خونه رفت بعد چند دقیقه امد بیرون و پاورچین پاورچین سمت در خروجی رفت
عین جوجه ها یواش یواش میرفت از این حرکت خندم گرفته بود
از خونه رفت بریون که یه دفعه صدای جیغش امد
یا سرعت سمت در رفتم دیدم نامجون هیونگ روبه رو واستاده
بمانید در خمارییی😂💜
نظر یادتون نره❤😘
دوستون دارم شبتون شیک👻
۱۷.۱k
۲۵ آذر ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۳۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.