ولی توع با بقیشون فرق داریع♡ part 4
ویو ته : امروز میخایم موزیک ویدئو جدیدم رو بگیریم .. با مدیر برنامم هماهنگ کردیم کع امروز دیگع تمومش کنیم چون چن وقتی میشع کع میخایم پخشش کنیم ولی هر دفه هی یه مشکلی پیش اومدع (・_ • )
و خلاصع پخش نشدععع ^_^
خببب الانم میخام آمادع شم و برم سر صحنه
رفتم رو صحنه
همچی داش خوب پیش میرف کع .... چییعع
این دخترع اينجا چیکا میکنع :/ ؟؟؟؟
این همون دختریه کع امروز افتاد بغلمم @_@
ارعععع
خدشععععع
ویو ا.ت : صب بود .. ساعت 7:26 دقیقه بود
من باید ساعت 8:00 ت شرکت باشمم
پسس سری امادع شدم و یه اسنپ گرفتم و رفتم
ساعت 7:57 دقیقه بود کع رسیدم ب شرکت
داشتم با وسیله هام ب سمت اتاق خانم یو میرفتم کع دیدم یه پسره ای میخاد چن تا کارتون رو تنهایی برداره
رفتم پیشش
ا.ت : صلام .. ببخشید میتونم کمکتون کنمم ؟؟ فک کنم اینا سنگین باشن .. نعع ؟؟
یوجین : صلام ممنون میشممم .. اهومم .. اسم من یوجینه
اسم شما چیه ¿¿
ا.ت : اسم من ا.ته خشبختم
یوجین : منمم خشبختم
کارتونا رو بلند کردیم و اون جلو رف و منم پشتش رفتم
رسیدیم بع جایی کع قرار بود کارتونا رو بذارع
یه اتاق بود من جلو رفتم تا درو باز کنم
چون اون دستش دوتا کارتون بود و نمیتونس درو باز کنع
درو کع باز کردم اونجا داشتن یه ویدئو ضبط میکردن بع یه مردع با سرعت اومد سمتم
مردع : هوی کجااااا .. با اجازه کی اومدی اینجااا .. هااااا ؟؟ ( با عصبانيت و داد )
ا.ت : متاسفمم اقا اما من از چیزی خبر نداشتم
مردع : چیی که خبر نداشتی .. خو خبر نداشتی چراا اومدی اینجاا بی خبررررر ؟؟( با داد)
ا.ت : من معذرت خاهی کردم دیگع .. بازم ببخشیددد
کع اون پسرع ........
شرتا : ۱۰ لایک
و خلاصع پخش نشدععع ^_^
خببب الانم میخام آمادع شم و برم سر صحنه
رفتم رو صحنه
همچی داش خوب پیش میرف کع .... چییعع
این دخترع اينجا چیکا میکنع :/ ؟؟؟؟
این همون دختریه کع امروز افتاد بغلمم @_@
ارعععع
خدشععععع
ویو ا.ت : صب بود .. ساعت 7:26 دقیقه بود
من باید ساعت 8:00 ت شرکت باشمم
پسس سری امادع شدم و یه اسنپ گرفتم و رفتم
ساعت 7:57 دقیقه بود کع رسیدم ب شرکت
داشتم با وسیله هام ب سمت اتاق خانم یو میرفتم کع دیدم یه پسره ای میخاد چن تا کارتون رو تنهایی برداره
رفتم پیشش
ا.ت : صلام .. ببخشید میتونم کمکتون کنمم ؟؟ فک کنم اینا سنگین باشن .. نعع ؟؟
یوجین : صلام ممنون میشممم .. اهومم .. اسم من یوجینه
اسم شما چیه ¿¿
ا.ت : اسم من ا.ته خشبختم
یوجین : منمم خشبختم
کارتونا رو بلند کردیم و اون جلو رف و منم پشتش رفتم
رسیدیم بع جایی کع قرار بود کارتونا رو بذارع
یه اتاق بود من جلو رفتم تا درو باز کنم
چون اون دستش دوتا کارتون بود و نمیتونس درو باز کنع
درو کع باز کردم اونجا داشتن یه ویدئو ضبط میکردن بع یه مردع با سرعت اومد سمتم
مردع : هوی کجااااا .. با اجازه کی اومدی اینجااا .. هااااا ؟؟ ( با عصبانيت و داد )
ا.ت : متاسفمم اقا اما من از چیزی خبر نداشتم
مردع : چیی که خبر نداشتی .. خو خبر نداشتی چراا اومدی اینجاا بی خبررررر ؟؟( با داد)
ا.ت : من معذرت خاهی کردم دیگع .. بازم ببخشیددد
کع اون پسرع ........
شرتا : ۱۰ لایک
۳.۴k
۰۶ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.