مُـ دّیّـ ـر هُـ تِـ لِ مُـ ونّ🌘
مُـدّیّــر هُـتِـلِ مُـونّ🌘
part : thirteen
_ااا راستی چاگیاا
_یادم رفت ساعتتو بهت بدم(همون اسمارت واچ خودمون دیگه)
+چاگیا؟
_خب بیا، راستی اینجا رو بزنی میره تو تماسا
_باید به اوپا زنگ بزنی(خودشه اوپا🗿)
+عع واسه من خودتو اوپا سیو کردیی!
_(پوزخند)
+میشه عوضش کنم؟
_دوتا تا گزینه داری
_ددی، لاو
+اا همون اوپا خوبه
راننده: قربان رسیدیم
_همین جا میمونی تا برگردیم
راننده: چشم
_بریم چاگیا
+باشه اوپا
_یه سوپرایز دارم برات
+وایی میشه بهم بگیش
_بریم میفهمی
+باشه اوپاا
ا/ت ویو:
مهمونی توی باره
خب ا/ت اینجا پر مافیاعه پس خودتو جمع وجور کن
خب لابد کلی هم دشمن اینجاست
_خب لیدی اینجا میزمونه
+اومم
گارسون: چی میل دارید قربان
_چاگیا؟
+اا شراب خوبه؟
_اوم باشه
_یه شراب چندین ساله برامون بیار
_ترجیحا گرون ترین
گارسون: تا چند دقیقه دیگه براتون میارم
کنار کوک نشسته بودم
کوک دستش روی پاهام بود
_خب تا برامون بیارن بیا بریم چند نفرو ببینیم
+باشه
_سوپرایزت و قراره خیلی زود بفهمی
+خب خیلی کنجکاوم
دستم تو دست کوک بود
ظاهرا دنبال یکی از دوستاش میگشت
_اوو اقای میساکی
(علامت هیروشی میساکی #)
#اقای جئون!
_خوشحالم که میبینمتون
#منم همین طور، این خانم جوان کی هستن؟!
_ا/ت، کیم ا/ت، همسرم
+خوشبختم
#چه اسم زیبایی
_اا راستی تهیونگ نیومده؟
#خب کاری براشون پیش اومده
_میتونیم هم دیگرو جای دیگه هم ببینیم؟
#واقعا حیف شد چون من فردا دیگه باید برگردم ژاپن
_وقتی لومدین کره بهم خبر بدین
#حتما
رفتن*
+وای کوک الان بقیه منو به انوان زنت میشناسن؟!
_اره، این خیلی خوب نیست؟
+وای این عالیهه
وایی یکم دیگه میزارممم🌚
part : thirteen
_ااا راستی چاگیاا
_یادم رفت ساعتتو بهت بدم(همون اسمارت واچ خودمون دیگه)
+چاگیا؟
_خب بیا، راستی اینجا رو بزنی میره تو تماسا
_باید به اوپا زنگ بزنی(خودشه اوپا🗿)
+عع واسه من خودتو اوپا سیو کردیی!
_(پوزخند)
+میشه عوضش کنم؟
_دوتا تا گزینه داری
_ددی، لاو
+اا همون اوپا خوبه
راننده: قربان رسیدیم
_همین جا میمونی تا برگردیم
راننده: چشم
_بریم چاگیا
+باشه اوپا
_یه سوپرایز دارم برات
+وایی میشه بهم بگیش
_بریم میفهمی
+باشه اوپاا
ا/ت ویو:
مهمونی توی باره
خب ا/ت اینجا پر مافیاعه پس خودتو جمع وجور کن
خب لابد کلی هم دشمن اینجاست
_خب لیدی اینجا میزمونه
+اومم
گارسون: چی میل دارید قربان
_چاگیا؟
+اا شراب خوبه؟
_اوم باشه
_یه شراب چندین ساله برامون بیار
_ترجیحا گرون ترین
گارسون: تا چند دقیقه دیگه براتون میارم
کنار کوک نشسته بودم
کوک دستش روی پاهام بود
_خب تا برامون بیارن بیا بریم چند نفرو ببینیم
+باشه
_سوپرایزت و قراره خیلی زود بفهمی
+خب خیلی کنجکاوم
دستم تو دست کوک بود
ظاهرا دنبال یکی از دوستاش میگشت
_اوو اقای میساکی
(علامت هیروشی میساکی #)
#اقای جئون!
_خوشحالم که میبینمتون
#منم همین طور، این خانم جوان کی هستن؟!
_ا/ت، کیم ا/ت، همسرم
+خوشبختم
#چه اسم زیبایی
_اا راستی تهیونگ نیومده؟
#خب کاری براشون پیش اومده
_میتونیم هم دیگرو جای دیگه هم ببینیم؟
#واقعا حیف شد چون من فردا دیگه باید برگردم ژاپن
_وقتی لومدین کره بهم خبر بدین
#حتما
رفتن*
+وای کوک الان بقیه منو به انوان زنت میشناسن؟!
_اره، این خیلی خوب نیست؟
+وای این عالیهه
وایی یکم دیگه میزارممم🌚
۴.۹k
۰۲ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.