دل من، جایی در یک عصر پاییزی جا مانده است،
دل من، جایی در یک عصر پاییزی جا مانده است،
جايى در زمانِ #نارنجى غروب خورشيد
جايى در تكاپوى دلهره،
جایی با عطر غلیظ قهوه
جایی توی همین کافهی سر کوچه،
دور همان ميزِ گردِ كنار پنجره
جايى كه سفارشِ چاى دو نفره دادم،
و تو نيامدى …که نیامدی ..
جايى در زمانِ #نارنجى غروب خورشيد
جايى در تكاپوى دلهره،
جایی با عطر غلیظ قهوه
جایی توی همین کافهی سر کوچه،
دور همان ميزِ گردِ كنار پنجره
جايى كه سفارشِ چاى دو نفره دادم،
و تو نيامدى …که نیامدی ..
۲۱.۸k
۰۱ مهر ۱۳۹۹