مافیای جذاب من p۲

ویو ا٫ت
با سر درد شدیدی بیدار شدم ، من و فیلیکس هر دو به ۲ تا صندلی بسته شده بودیم
+ ما این جا چیکار میکنیم ؟؟ چرا دست و پامون و بسته شدن ؟؟ اینجا چه خبره
_ نمیدونم ، اگه میدونستم الان اینجا نبودیم
: پرنس و پرنسس بالاخره بیدار شدن
_ تو کدوم ( بیییییب) هستی اگه جرئت داری ماسکت را بردار
وقتی ماسکش را برداشت در کمال تعجب دیدیم چانیه
+ تو !!!!!!!! دشمن بابامون نیستی ؟؟؟
: چرا خودمم پرنسس
_ به خواهر من نگو پرنسس
: اوکی ، خب قراره حسابی زجرتون بدم بعد بکشمتون ( پوزخند ) خب برای شروع با میله ی داغ چطورید ؟؟ و البته یه چیزی بگم قراره لحظه به لحظه ی زجر کشیدنتون را برای باباتون بفرستم
و میله هارا گذاشت روی آتش





بچه ها اگه این پست حمایت شه قول میدم پارت بعدی بیشتر باشه 🥺🥺🥺
نظرتون را توی کامنتا برام بزارید
پ.ن
چه ادمین خوبی دارید براتون شرط نمیزاره 😂😂