هفت ارباب من پارت ۱

اسم من ا/ت من توی یه عمارت کار میکنم که هفتا پسر جوونو هاتو تاجر توش زندگی میکنن و ۲۸ تا خدمتکار و نگهبان داره از ۲۸ تا دوتا دم در هفتا دم در اتاقا نه تا نگهبان دور عمارت ده تام خدمتکار که بنده جزوشون باشم ارباب نامجون صاحب بزرگ ترین کارخونه نودل سازی ارباب جین بزرگ ترین رستورانو در سراسر سئول داره ارباب شوگا بزرگ ترین سوپر مارکت در سراسر سئول رو داره ارباب جی هوپ آموزشگاه رقص داره ارباب جیمین با ارباب جین شریکه ارباب تهیونگ یه بوتیک بزرگ در سراسر سئول داره ارباب جونگ کوکم باهاش شریکه
مینجا: ا/ت ا/ت
ا/ت : بله مینجا: بیا اینو ببر واس ارباب تهیونگ ا/ت: نمیشه بدی به یکی دیگه مینجا: نه میدونم همیشه بهت متلک میندازه ولی فقط تو نیستی هر آدمی یه اخلاق بدی داره دیگه حالا غر نزن بدو برو داشتم تو راه غر میزدم
که فهمیدم رسیدم اتاق ارباب تهیونگ
درو آروم باز کردمو گفتم صبحتون بخیر ارباب تهیونگ ولی بهم متلک نداخت و گفت : اگه لباسی خواستی بیا بوتیکم بهت تخفیفم میدم خیلی برام عجیب بود گفتم : باشه بعدم سینی صبحونشو گذاشتمو رفتم پایین
داشتم با خودم فکر میکردم که خوردم به ارباب نامجون ا/ت: ای وای ببخشید ارباب نامجون من واقعا معذرت میخوام نامجون: اشکال نداره
و بعد رفت بالا و منم رفتم پایین
مینجا یه اسفنج یه سطل کف بهم داد بیا کل کف قصر باید برق بزنه امشب اربابا مهمون دارن ا/ت: کل قصررر!!!
مینجا : آره برو دیگه