مافیای من پارت ۵
پارت ۵
که یه دفعه قلبم به تپش افتاد
نایون : بیا بریم
از زبان نایون
دستش رو گرفتم و بردم پایین
توی دلش باید دل شوگا رو به دست بیارم
رفتیم پایین
نایون : پدر جان شوگا رو آوردم
رفتیم نشستیم که وسط غذا
پدر شوگا : منو بابات تصمیم گرفتیم که پس فردا عقد کنید
شوگا : بابا
نایون : نمیشه یکم دیر تر بندازین اخه منو شوگا هنوز هم رو زیاد نمیشناسیم
پدر شوگا : هر شما بگی عروسم قشنگم
بعد از غذا
دیدم مامانم با یه خانمی آشنا وارد خونه پدر شوگا شدن
مادر شوگا بود
مادر شوگا : سلام به همه
نایون : سلام
# : دخترم این مادر شوگا هستن
نایون : اها از آشناییتون خوش بختم
پدر شوگا : شما امشب این جا میخوابید فردا هم دانشگاهتون تعطیلیه ما سه تا اتاق داریم نایون دخترم برو پیش شوگا بخواب
شوگا : چیی
پدر شوگا : همین که گفتم
رفتیم بالا شوگا رفت روی کاناپه اتاقش خوابید
شوگا: برو روی تختم بخواب
نایون : باشه
میخواستم لباسم رو عوض کنم
نایون : میشه بری بیرون میخوام لباس عوض کنم
شوگا : من از اتاقم نمیرم بیرون روم رو میکنم اون ور
نایون : اگر روت کنی این ور تیکه تیکت میکنم
شوگا : مثلا چه جوری ؟
نایون : به روش خودم
شوگا روش رو کرد اون رو
از زبان شوگا
نایون داشت لباس عوض میکرد که نمدونستم لباسش رو عوض کرده روم رو کردم اون ور بدنش خیلی خوش هیکل بود
نایون : هوی به چی نگاه میکنی منحرف ؟
شوگا : ببخشید
از زبان نایون
میخواستم برم سمتش که پام پیچ خورد افتادم روش چشم تو چشم هم شده بودیم من از خجالت داشتم آب میشدم که شوگا لبش رو گذاشت روی لبم
مرسی تا اینجا حمایت کردید از همتون ممنونم 💖💖🥹🌈
ادامه دارد
که یه دفعه قلبم به تپش افتاد
نایون : بیا بریم
از زبان نایون
دستش رو گرفتم و بردم پایین
توی دلش باید دل شوگا رو به دست بیارم
رفتیم پایین
نایون : پدر جان شوگا رو آوردم
رفتیم نشستیم که وسط غذا
پدر شوگا : منو بابات تصمیم گرفتیم که پس فردا عقد کنید
شوگا : بابا
نایون : نمیشه یکم دیر تر بندازین اخه منو شوگا هنوز هم رو زیاد نمیشناسیم
پدر شوگا : هر شما بگی عروسم قشنگم
بعد از غذا
دیدم مامانم با یه خانمی آشنا وارد خونه پدر شوگا شدن
مادر شوگا بود
مادر شوگا : سلام به همه
نایون : سلام
# : دخترم این مادر شوگا هستن
نایون : اها از آشناییتون خوش بختم
پدر شوگا : شما امشب این جا میخوابید فردا هم دانشگاهتون تعطیلیه ما سه تا اتاق داریم نایون دخترم برو پیش شوگا بخواب
شوگا : چیی
پدر شوگا : همین که گفتم
رفتیم بالا شوگا رفت روی کاناپه اتاقش خوابید
شوگا: برو روی تختم بخواب
نایون : باشه
میخواستم لباسم رو عوض کنم
نایون : میشه بری بیرون میخوام لباس عوض کنم
شوگا : من از اتاقم نمیرم بیرون روم رو میکنم اون ور
نایون : اگر روت کنی این ور تیکه تیکت میکنم
شوگا : مثلا چه جوری ؟
نایون : به روش خودم
شوگا روش رو کرد اون رو
از زبان شوگا
نایون داشت لباس عوض میکرد که نمدونستم لباسش رو عوض کرده روم رو کردم اون ور بدنش خیلی خوش هیکل بود
نایون : هوی به چی نگاه میکنی منحرف ؟
شوگا : ببخشید
از زبان نایون
میخواستم برم سمتش که پام پیچ خورد افتادم روش چشم تو چشم هم شده بودیم من از خجالت داشتم آب میشدم که شوگا لبش رو گذاشت روی لبم
مرسی تا اینجا حمایت کردید از همتون ممنونم 💖💖🥹🌈
ادامه دارد
۳.۹k
۱۱ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.