p22
P22
ته:من چیزیم نیست برو سراغ نامجون
ا/ت:نگران نباش به اونم میرسم ،وضع تو خراب تره .(به چشماش زل زدم و گفتم)باید دکمه های لباست رو باز کنم.
ته:هعی منحرفی چیزی هستی ؟(با اخم)بی جون گیرم آوردی میخای بهم تجاوز کنیییی
ا/ت:یاا تهیونگا من فقط میخام زخمت و پانسمان کنم اینطوری که نمیتونم
ته:شوخی کردم ،زود باش هرکاری میخای انجام بده.
ا/ت:دکمه هاش رو باز کردمو زخمش رو بتادین زدم که از شدت درد دندوناش رو روی لبش فشار میداد م چشماشو بسته بود .
ا/ت:خب میخام تیرو در بیارم .نترس من این صحنه رو تو فیلما زیاد دیدم دیگه حفظم.
ته:یعنی تاحالا انجامش ندادییی؟ خدایا منو نجات
یا عیسا مسیح خودت به نجاتم بپرداز.
ا/ت:آنقدر حرف نزن گفتم که خوب یادش گرفتم .
ته:یاااا اینجا فیلم نیست اینجا ته ته واقعیتههه.
ا/ت:چرا امروز همه اینو میگن .به هرحال چاره ای جز من نداری تهش میمیری دیگه.
تهیونگ:چشمام و باز کردم و یا چشمای خمار عصبی بهش زل زدم و گفتم.
ته:هرکاری میکن بکن فقط سریع باش دیگه طاقت ندارم.
ا/ت:باشه(مشغول در اوردن گلوله و ضد عفونی کردن شد).
ویو ته:لک های خون رو صورتش توجه ام جلب کرد خون من بود؟نه خونش تازه نیست. خوب یادم نیست ولی از اول روی صورتش بود . زخمی شده؟ خیافش به زخمی ها نمیخوره.نمیدونم هرچی، به من مربوط نیست.
ا/ت:تموم شد برات بخیش کردم وجدانن کدوم بیمارستانی آنقدر دقیق بخیه میکنه حال کن.
تهیونگ:دیگه داشتم از هوش میرفتم درد خیلی زیاد مانعم از جواب دادن به حرفای ا/ت شده بود .
فقط سری تکون دادم.
ا/ت:خیلی درد داری بیا این مسکن رو بخور من باید برم سراغ نامجون درک کن که وقت ندارم ببرمت همین الانشم ممکنه نامجون مرده باشه .فقط منتظر باش میام دنبالت یه راه برای خروج بی سر و صدا از عمارت میشناسم فقط باید یه ماشین جور کنم که سریع بعد از خروج برامون وگرنه بووممم نفله میشیم (خنده) پس دووم بیارید میام دنبالت. (به سمت پنجره رفتم تا ب م بیرون که باصداش برگشتم).
بفرمایید کامنت یادتون نره ها
ته:من چیزیم نیست برو سراغ نامجون
ا/ت:نگران نباش به اونم میرسم ،وضع تو خراب تره .(به چشماش زل زدم و گفتم)باید دکمه های لباست رو باز کنم.
ته:هعی منحرفی چیزی هستی ؟(با اخم)بی جون گیرم آوردی میخای بهم تجاوز کنیییی
ا/ت:یاا تهیونگا من فقط میخام زخمت و پانسمان کنم اینطوری که نمیتونم
ته:شوخی کردم ،زود باش هرکاری میخای انجام بده.
ا/ت:دکمه هاش رو باز کردمو زخمش رو بتادین زدم که از شدت درد دندوناش رو روی لبش فشار میداد م چشماشو بسته بود .
ا/ت:خب میخام تیرو در بیارم .نترس من این صحنه رو تو فیلما زیاد دیدم دیگه حفظم.
ته:یعنی تاحالا انجامش ندادییی؟ خدایا منو نجات
یا عیسا مسیح خودت به نجاتم بپرداز.
ا/ت:آنقدر حرف نزن گفتم که خوب یادش گرفتم .
ته:یاااا اینجا فیلم نیست اینجا ته ته واقعیتههه.
ا/ت:چرا امروز همه اینو میگن .به هرحال چاره ای جز من نداری تهش میمیری دیگه.
تهیونگ:چشمام و باز کردم و یا چشمای خمار عصبی بهش زل زدم و گفتم.
ته:هرکاری میکن بکن فقط سریع باش دیگه طاقت ندارم.
ا/ت:باشه(مشغول در اوردن گلوله و ضد عفونی کردن شد).
ویو ته:لک های خون رو صورتش توجه ام جلب کرد خون من بود؟نه خونش تازه نیست. خوب یادم نیست ولی از اول روی صورتش بود . زخمی شده؟ خیافش به زخمی ها نمیخوره.نمیدونم هرچی، به من مربوط نیست.
ا/ت:تموم شد برات بخیش کردم وجدانن کدوم بیمارستانی آنقدر دقیق بخیه میکنه حال کن.
تهیونگ:دیگه داشتم از هوش میرفتم درد خیلی زیاد مانعم از جواب دادن به حرفای ا/ت شده بود .
فقط سری تکون دادم.
ا/ت:خیلی درد داری بیا این مسکن رو بخور من باید برم سراغ نامجون درک کن که وقت ندارم ببرمت همین الانشم ممکنه نامجون مرده باشه .فقط منتظر باش میام دنبالت یه راه برای خروج بی سر و صدا از عمارت میشناسم فقط باید یه ماشین جور کنم که سریع بعد از خروج برامون وگرنه بووممم نفله میشیم (خنده) پس دووم بیارید میام دنبالت. (به سمت پنجره رفتم تا ب م بیرون که باصداش برگشتم).
بفرمایید کامنت یادتون نره ها
۴.۵k
۱۷ بهمن ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.