برادر ناتنی من فصل 2 پارت 3. ..
ویو ا.ت
رفتیم بیمارستان ولی دکتر چیز خاصی نگفت فقط
گفت که خانم ا.ت بخاطر اینکه صبحونه چیزی نخورده و
فشار کاری روشونه اینجوری شده
خوب ما هم چیزی نگفتیم و اومدیم خونه
من رفتم توی اتاقم لباسامو عوض کردم و خوابیدم
چشمامو باز کردم دیدم شب شده مگه چند ساعت
خوابیدم اه ولش برم یه چیزی بخورم
مردم از گشنگی رفتم پایین و واووووو این همه غذا
سعید کوک درست کرده
+: کوک؟
_: اوه بلخره بیدار شده خانم خانما کاری داشتی؟
+: این همه غذا رو تو درست کردی؟
_: اوهوم
+: چرااااا اینقدر درست کردی مگه نمی دونی ما فقط سه نفریم
_: شاید یه کوچولوی دیگه هم اضافه شد
خدا رو چه دیدی شاید همین الان...
+: اههههه چندش چرا اینجوری می کنی ما هنوز با هم
ازدواجم نکردیم بچه دار بشیم؟
_: خوب بیا عروسی کنیم
+: اونوقت چجوری؟
_: با هم تالار میگیریم جوری که مامان بابا نفهمن
فقط لیسا و نورا جیمین و ته و جولیا بدونن
و بیان به تالار
+: اونوقت چرا نامجون و شوگا و جین نباشن
اونا دوستای متن پس باید باشن
_: اوکی وایسا یعنی می گی با من ازدواج می کنی؟
+: اوهوم من بخاطر اینکه برگردم پیش سختی زیادی
کشیدم الان دیگه نمی خوام از دستت بدم
_: وای ا.ت عاشقتمممم
+: منم
یهو حالم بهم خورد سریع رفتم دست شویی من چرا اینجوری شدم؟ اه چندش بزنن شاید مسموم شدن یا چی
نمیدونم ای خدا باید زنگ بزنم دکتر بیاد خونه تا ببینم چه
از دستشویی اومدم بیرون کوک پرید بغلم
_: چاگی چیزی شده؟
+: نه ولی باید زنگ بزنم دکتر شخصیم شاید کسی مسمومم کرده
_: باشه الان زنگ می زنم
+: اوکی
بعد یه ربع دکتر اومد و منو معاینه کرد فک کردین دکتر شخصی یه دکتر دیکس نه نامجونه
+: نامجون چیزی شده هنگ کردی؟
£: وای دارم عمو میشممممم (خر ذوق)
_+: ها؟
£: کوک تو حامله ای
(کوک تو حامله ای 😂)
_: هااااااا؟
£: چیره یعنی ا.ت تو حامله ای
+: ودف چی؟
_: واییییییی ارهههههه خیلی خوبههههه باید همین هفته ی دیگه عروسی کنیم ا.ت
+: جان؟؟؟ هفته ی دیگه؟
(بچم هول شده بابا ا.ت گناه داره خوب😂)
_: اه ولش بریم به بقیه خبر بدیم یوهوووووو (خر ذوق)
+: من باید برم دکتر اینجوری نمیشه
£: اه باشه بابا شوخی کردم
_: چی؟
(بچم دوری شد)
+: من می دونستم تو هر بخای سر کارم بزاری میگی حامله خوب بگو چی شده؟ تا نکردم
£: درست حدس زدی یکی مسمومت کرده توی عروسی
+: هوووووو توی عروسی آخه اون چند ماه پیش بود خنگ
£: خب چی بگم الان روت اثر گذاشته اگه خوب نشی احتمالا
هفتاد و پنج درصد احتمال مردنت وجود داره من ازت مراقبت می کنم
_: منم همین طور
+: باشه و.....
خمارییییییی🙂
رفتیم بیمارستان ولی دکتر چیز خاصی نگفت فقط
گفت که خانم ا.ت بخاطر اینکه صبحونه چیزی نخورده و
فشار کاری روشونه اینجوری شده
خوب ما هم چیزی نگفتیم و اومدیم خونه
من رفتم توی اتاقم لباسامو عوض کردم و خوابیدم
چشمامو باز کردم دیدم شب شده مگه چند ساعت
خوابیدم اه ولش برم یه چیزی بخورم
مردم از گشنگی رفتم پایین و واووووو این همه غذا
سعید کوک درست کرده
+: کوک؟
_: اوه بلخره بیدار شده خانم خانما کاری داشتی؟
+: این همه غذا رو تو درست کردی؟
_: اوهوم
+: چرااااا اینقدر درست کردی مگه نمی دونی ما فقط سه نفریم
_: شاید یه کوچولوی دیگه هم اضافه شد
خدا رو چه دیدی شاید همین الان...
+: اههههه چندش چرا اینجوری می کنی ما هنوز با هم
ازدواجم نکردیم بچه دار بشیم؟
_: خوب بیا عروسی کنیم
+: اونوقت چجوری؟
_: با هم تالار میگیریم جوری که مامان بابا نفهمن
فقط لیسا و نورا جیمین و ته و جولیا بدونن
و بیان به تالار
+: اونوقت چرا نامجون و شوگا و جین نباشن
اونا دوستای متن پس باید باشن
_: اوکی وایسا یعنی می گی با من ازدواج می کنی؟
+: اوهوم من بخاطر اینکه برگردم پیش سختی زیادی
کشیدم الان دیگه نمی خوام از دستت بدم
_: وای ا.ت عاشقتمممم
+: منم
یهو حالم بهم خورد سریع رفتم دست شویی من چرا اینجوری شدم؟ اه چندش بزنن شاید مسموم شدن یا چی
نمیدونم ای خدا باید زنگ بزنم دکتر بیاد خونه تا ببینم چه
از دستشویی اومدم بیرون کوک پرید بغلم
_: چاگی چیزی شده؟
+: نه ولی باید زنگ بزنم دکتر شخصیم شاید کسی مسمومم کرده
_: باشه الان زنگ می زنم
+: اوکی
بعد یه ربع دکتر اومد و منو معاینه کرد فک کردین دکتر شخصی یه دکتر دیکس نه نامجونه
+: نامجون چیزی شده هنگ کردی؟
£: وای دارم عمو میشممممم (خر ذوق)
_+: ها؟
£: کوک تو حامله ای
(کوک تو حامله ای 😂)
_: هااااااا؟
£: چیره یعنی ا.ت تو حامله ای
+: ودف چی؟
_: واییییییی ارهههههه خیلی خوبههههه باید همین هفته ی دیگه عروسی کنیم ا.ت
+: جان؟؟؟ هفته ی دیگه؟
(بچم هول شده بابا ا.ت گناه داره خوب😂)
_: اه ولش بریم به بقیه خبر بدیم یوهوووووو (خر ذوق)
+: من باید برم دکتر اینجوری نمیشه
£: اه باشه بابا شوخی کردم
_: چی؟
(بچم دوری شد)
+: من می دونستم تو هر بخای سر کارم بزاری میگی حامله خوب بگو چی شده؟ تا نکردم
£: درست حدس زدی یکی مسمومت کرده توی عروسی
+: هوووووو توی عروسی آخه اون چند ماه پیش بود خنگ
£: خب چی بگم الان روت اثر گذاشته اگه خوب نشی احتمالا
هفتاد و پنج درصد احتمال مردنت وجود داره من ازت مراقبت می کنم
_: منم همین طور
+: باشه و.....
خمارییییییی🙂
۱۹.۲k
۲۴ بهمن ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.