فیک هانکیسا پارت چهارم
کیساکی همان جوری که داشت دود سیگار رو از دهنش خارج میکرد به اتفاق امشب فکر میکرد. یعنی چه چرا هینا منو قبول نکرد. همینجوری داشت با خودش کلنجار میرفت که یاد حرفت هانما افتاد《اگه قبولت نکرد با من میخوابی》
دلش نمیخواست الان با هانما رابطه داشته باشد ولی از جهتی نیاز داشت. اولین بارش هم نبود. قبلا یکبار دوازده سال پیش با هم رابطه داشتند. هانما اغفالش کرد که باهم مشروب بخورند با اینکه زیر سن قانونی بودند و در لیوان کیساکی قرص تحریک کننده ریخته بود و چون کیساکی مست بود باهم س.ک.س کردند. چون الان مست بود یاد اونروز افتاد. احساس میکرد دوباره به آن نیاز دارد پس سیگار رو خاموش کرد و تو جایگاهی انداخت و از بالکن خارج شد...
هانما که روی مبل راحتی نشسته بود و با گوشی اش گیم میزد نگاهش به کیساکی جلب شد. کیساکی داشت جلیقه اش رو درمیاورد که ناگهان به هانما گفت...
کیساکی:لباساتو رو دربیار...
هانما:چی؟
کیساکی:همین که شنیدی. لباساتو رو دربیار.
هانما:اما من ازت نمیخوام باهام بخوابی حداقل الان.
کیساکی:خفه شو دیگه. درشون بیار همین الان. و کراواتش رو باز کرد و به گوشه ای پرتاب کرد و دکمه های پیراهن مردانه اش رو باز کرد. به سمت هانما رفت و گوشه اش رو گرفت و روی مبل انداخت و روی پاهای هانما نشت. هانما از گرمای شدید کیساکی فکر کرد تب دارد ولی وقتی عضو کیساکی رو حس کرد فهمید که این گرما برای قرص تحریک کننده ای هست که مصرف کرده. حتما وقتی تو بالکن بوده خورده. کیساکی بلافاصله بعد از اینکه روی پاهای هانما نشت یقه ی پیراهنش رو گرفت و لبای تشنه اش رو به لبای عاشق هانما رسوند. هانما از این کار تعجب کرد. بدون حرکتی ماند کیساکی که بخاطر قرص تحریک شده شده بود با لجاجت باسنش رو روی عضو هانما حرکت میداد و سعی داشت با این کار هانما رو تحریک کند...
خب خب این پارت هم تموم شد پارت بعد رو فک کنم امروز بزارم.
امیدوارم خوشتون بیاد💖💖
دلش نمیخواست الان با هانما رابطه داشته باشد ولی از جهتی نیاز داشت. اولین بارش هم نبود. قبلا یکبار دوازده سال پیش با هم رابطه داشتند. هانما اغفالش کرد که باهم مشروب بخورند با اینکه زیر سن قانونی بودند و در لیوان کیساکی قرص تحریک کننده ریخته بود و چون کیساکی مست بود باهم س.ک.س کردند. چون الان مست بود یاد اونروز افتاد. احساس میکرد دوباره به آن نیاز دارد پس سیگار رو خاموش کرد و تو جایگاهی انداخت و از بالکن خارج شد...
هانما که روی مبل راحتی نشسته بود و با گوشی اش گیم میزد نگاهش به کیساکی جلب شد. کیساکی داشت جلیقه اش رو درمیاورد که ناگهان به هانما گفت...
کیساکی:لباساتو رو دربیار...
هانما:چی؟
کیساکی:همین که شنیدی. لباساتو رو دربیار.
هانما:اما من ازت نمیخوام باهام بخوابی حداقل الان.
کیساکی:خفه شو دیگه. درشون بیار همین الان. و کراواتش رو باز کرد و به گوشه ای پرتاب کرد و دکمه های پیراهن مردانه اش رو باز کرد. به سمت هانما رفت و گوشه اش رو گرفت و روی مبل انداخت و روی پاهای هانما نشت. هانما از گرمای شدید کیساکی فکر کرد تب دارد ولی وقتی عضو کیساکی رو حس کرد فهمید که این گرما برای قرص تحریک کننده ای هست که مصرف کرده. حتما وقتی تو بالکن بوده خورده. کیساکی بلافاصله بعد از اینکه روی پاهای هانما نشت یقه ی پیراهنش رو گرفت و لبای تشنه اش رو به لبای عاشق هانما رسوند. هانما از این کار تعجب کرد. بدون حرکتی ماند کیساکی که بخاطر قرص تحریک شده شده بود با لجاجت باسنش رو روی عضو هانما حرکت میداد و سعی داشت با این کار هانما رو تحریک کند...
خب خب این پارت هم تموم شد پارت بعد رو فک کنم امروز بزارم.
امیدوارم خوشتون بیاد💖💖
۱۰.۰k
۰۸ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۴۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.