استری کیدز
#استری کیدز
#فلیکس
لبش رو گذاشت رو لب هام
«ادامه ی داستان»
از زبان هیون سو:این اولین تجربه زندگیم بود که ی کسی من رو کیس میکنه و من خیلی خجالت کشیدم و سرخ شدمخو خودم رو کشیدم عقب
فلیکس:خوشت اومد
هیون سو:«قرمز شده»
فلیکس:چرا قرمز شدی؟از من خجالت میکشی
هیون سو:بر..و او..ن..و ...ر
فلیکس:چرا لکنت گرفتی؟از من خجالت میکشی
هیون سو:د..س.ت ا..ز..س..ر..م.بر..دا..ر
(فلیکس ی بار دیگه بوسیدش)
از زبان هیون سو:خیلی خجالت میکشیدم و دوباره من رو بوسید اینبار لب پایینم رو مکید
از زبان فلیکس:لب هاس واقعا نرم بود و من کارم رو که تموم کردم رفتم کلاس
از زبان هیون سو:آخه من چجوری با این وضع برم کلاس و چجوری تو چشاش نگاه کنم بعدشم توی خونه ی ماستتتتت خدایاااا به کدامین گناااه؛خلاصه دیگه رفتم توی کلاس
لونا(دوست صمیمی هیون سو):کجا بودی تاحالا؟چرا اینقدر قرمز شدی؟خبریه؟
هیون سو:ف.ف.ف
لونا:خ حرفت رو بزن
هیون سو:بیا توی گوشت بگم
لونا: بگوووو
هیون سو:فلیکس من رو بوسید
لونا:چییی؟اون؟!اون که مثلا مافیاهه اخلاق و رفتار سرد و جدی داره چجوری تو رو بوسید؟
هیون سو:خودمم دارم به همین فکر میکنم
لونا:کامل تعریف کن برام
هیون سو:بعدأ کنارت زنگ میزنم و میگم
لونا:اوکی
معلم:خب بچه ها فردا قراره برین اردو
همه ی بچه های کلاس:هوراااااااا
هیون سو(با بی حوصلگی):چرا؟
معلم:چی چرا
هیون سو:چرا قراره ما رو ببرن یهویی اردو
بچه ها آروم به هیون سو گفتن:بس کن با این حرف هات معلم منصرف میشه و میره به بقیه میگه که این کلاس نمیرن به اردو
هیون سو: باشه بابا
معلم:به گروه های دو نفره تقسیم بشین چون اتاق های خوابگاه خیلی زیادن و قراره فقط کلاس شماها بره به اردو.خب نماینده انتخاب کنه
نینا(نماینده و دوست هیون سو و لونا):خب معلم پسرا با دخترا باهم توی ی گروه باش اشکالی نداره؟
معلم:نه اشکالی نداره فقط هرچه زودتر چون الان زنگ خونه میشه
نینا: اوکی؛یونا و هان/رزا و چانگبین/یوجونگ و بنگ چان/لیا و لی نو/یانا و سونگمین/یون هوا و ای آن/لونا و هیونجین/هیون سو و فلیکس/تمام/
هیون سو:پس خودت چی؟نه من با تو میام
معلم:نماینده با بقیه معلم ها میاد و نظارت میکنه
هیون سو:اوف خدایا
#فلیکس
لبش رو گذاشت رو لب هام
«ادامه ی داستان»
از زبان هیون سو:این اولین تجربه زندگیم بود که ی کسی من رو کیس میکنه و من خیلی خجالت کشیدم و سرخ شدمخو خودم رو کشیدم عقب
فلیکس:خوشت اومد
هیون سو:«قرمز شده»
فلیکس:چرا قرمز شدی؟از من خجالت میکشی
هیون سو:بر..و او..ن..و ...ر
فلیکس:چرا لکنت گرفتی؟از من خجالت میکشی
هیون سو:د..س.ت ا..ز..س..ر..م.بر..دا..ر
(فلیکس ی بار دیگه بوسیدش)
از زبان هیون سو:خیلی خجالت میکشیدم و دوباره من رو بوسید اینبار لب پایینم رو مکید
از زبان فلیکس:لب هاس واقعا نرم بود و من کارم رو که تموم کردم رفتم کلاس
از زبان هیون سو:آخه من چجوری با این وضع برم کلاس و چجوری تو چشاش نگاه کنم بعدشم توی خونه ی ماستتتتت خدایاااا به کدامین گناااه؛خلاصه دیگه رفتم توی کلاس
لونا(دوست صمیمی هیون سو):کجا بودی تاحالا؟چرا اینقدر قرمز شدی؟خبریه؟
هیون سو:ف.ف.ف
لونا:خ حرفت رو بزن
هیون سو:بیا توی گوشت بگم
لونا: بگوووو
هیون سو:فلیکس من رو بوسید
لونا:چییی؟اون؟!اون که مثلا مافیاهه اخلاق و رفتار سرد و جدی داره چجوری تو رو بوسید؟
هیون سو:خودمم دارم به همین فکر میکنم
لونا:کامل تعریف کن برام
هیون سو:بعدأ کنارت زنگ میزنم و میگم
لونا:اوکی
معلم:خب بچه ها فردا قراره برین اردو
همه ی بچه های کلاس:هوراااااااا
هیون سو(با بی حوصلگی):چرا؟
معلم:چی چرا
هیون سو:چرا قراره ما رو ببرن یهویی اردو
بچه ها آروم به هیون سو گفتن:بس کن با این حرف هات معلم منصرف میشه و میره به بقیه میگه که این کلاس نمیرن به اردو
هیون سو: باشه بابا
معلم:به گروه های دو نفره تقسیم بشین چون اتاق های خوابگاه خیلی زیادن و قراره فقط کلاس شماها بره به اردو.خب نماینده انتخاب کنه
نینا(نماینده و دوست هیون سو و لونا):خب معلم پسرا با دخترا باهم توی ی گروه باش اشکالی نداره؟
معلم:نه اشکالی نداره فقط هرچه زودتر چون الان زنگ خونه میشه
نینا: اوکی؛یونا و هان/رزا و چانگبین/یوجونگ و بنگ چان/لیا و لی نو/یانا و سونگمین/یون هوا و ای آن/لونا و هیونجین/هیون سو و فلیکس/تمام/
هیون سو:پس خودت چی؟نه من با تو میام
معلم:نماینده با بقیه معلم ها میاد و نظارت میکنه
هیون سو:اوف خدایا
۵.۹k
۲۰ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.