{ در روزه ازدواج جدید }
{ در روزه ازدواج جدید }
پارت ۲۳
اون دختر شیطون رو سمته خودش کشید و در اغوشش گرفت
جیمین : دیکه هیچ کسی هچ نزدیک شدن رو بهت نداره
این دختر بازی گوش همیشه تنها بود هر وقت کسی ازیت اش میکرد
تنها می جنگید و هیچ وقت گریه میکرد اما این بار خیلی ازیت شد بود
جیمین : پاشو بریم
ات از اوغشه جیمین برون رفت و گفت
ات : آخه وست درس کجا بریم
جیمین : من به استاد جین میگم تو پاشو با من بیا
جیمین از بوسه صندلی بلند شد و دسته ات رو گرفت از اوتاق خارج شدن و سمته حیاط رفتن
سوار ماشن شدن و به میته پارک هرکت کردن
》》》》》》》》》》》》》》》》》》
دست تو دست تو گل های زیبا و درخت های سبز رنگ قدم میزدن میشه گقت اولین بار و با اولن عشق اش قدم میزد هیت اش اینه که هر دو سکوت کرده بودن کی این سکوت رو میشکنه جیمین یا ات ؟
جیمین : چه گلايه قشنگی
ات : عه قشنگن
جیمین: درسته قشنگن اما یه گل قشنگی اینجاست که بهتر از هر جور گلیه
دختره کنجکاو دورو ور اش رو نگاهی انداخت
ات : کجاست
جیمین : صبر کن
دست دختره رو ول کرد و رفت پوشته ات ایستاد و دست هایش رو دوره ک*مره ات علقه کرد
ات نفس عميقي کشید و لب پایین اش رو گاز گرفت
جیمین ات رو به خودش نزدیم تر کرد و کنار گوش اش گفت
جیمین : این گلیه که بیشتر از همیه گلا قشنگ تره
ات : جیمین چیکار میکنی
جیمین : خوب دوست دوخترمو ب*غل میکنم
ات خندی کرد و نگاهش رو به سمته جیمنز دوخت و از اوغش اش بیرون رفت تو چشم هایش زل زد و هر دو دست هایش جیمین رو محکم تو دست هایش گرفت
ات : هیچ وقت ولم نکن
جیمین تک ختدیی کرد و دست هایه ات رو ول کرد و دست هایش رو رو قاب صورت ات کرد
جیمین : من فقد تو ۲۴ ساعت عاشق شدم و این عشق تا ابد زنده میمونه
یعد از حرف اش اون رو در اغوشش گرفت
جیمین: بریم یکمی قدم بزنیم
دوباره شروع به قدم زدن کردن
ات : جیمین بع کسی نگیم
جیمین : چرا ؟
ات نگاهش به زمین دوخته بود
ات : چون نمیخواهم
جیمین: خجالت میگشی؟
ات زود نگاهش رو به جیمین دوخت
ات : نه چرا باید خجالت بکشم همینجوری میگم
جیمین: از اونجایی که خانواده هامون مشکی با هم ندارن پس اشکالی نداره
ات : آما
جیمین عصبی گقت
جیمین : اگه به کسی نگین اون یونجون عو*ضی عزیتت میکنه مگه امروز نديدی
ات با اخم گفت
ات : باشه هالا غیرتی نشو
جیمین : من غیرتی نشم کی بشه
ات : خیلی پروی
جیمین لوسانه گفت
جیمین: هیچ وقت منو دست کم نگیر
دست ات رو گرفت و به میته خودش کشید و سفت در اوفشش گرفت اش ..
پارت ۲۳
اون دختر شیطون رو سمته خودش کشید و در اغوشش گرفت
جیمین : دیکه هیچ کسی هچ نزدیک شدن رو بهت نداره
این دختر بازی گوش همیشه تنها بود هر وقت کسی ازیت اش میکرد
تنها می جنگید و هیچ وقت گریه میکرد اما این بار خیلی ازیت شد بود
جیمین : پاشو بریم
ات از اوغشه جیمین برون رفت و گفت
ات : آخه وست درس کجا بریم
جیمین : من به استاد جین میگم تو پاشو با من بیا
جیمین از بوسه صندلی بلند شد و دسته ات رو گرفت از اوتاق خارج شدن و سمته حیاط رفتن
سوار ماشن شدن و به میته پارک هرکت کردن
》》》》》》》》》》》》》》》》》》
دست تو دست تو گل های زیبا و درخت های سبز رنگ قدم میزدن میشه گقت اولین بار و با اولن عشق اش قدم میزد هیت اش اینه که هر دو سکوت کرده بودن کی این سکوت رو میشکنه جیمین یا ات ؟
جیمین : چه گلايه قشنگی
ات : عه قشنگن
جیمین: درسته قشنگن اما یه گل قشنگی اینجاست که بهتر از هر جور گلیه
دختره کنجکاو دورو ور اش رو نگاهی انداخت
ات : کجاست
جیمین : صبر کن
دست دختره رو ول کرد و رفت پوشته ات ایستاد و دست هایش رو دوره ک*مره ات علقه کرد
ات نفس عميقي کشید و لب پایین اش رو گاز گرفت
جیمین ات رو به خودش نزدیم تر کرد و کنار گوش اش گفت
جیمین : این گلیه که بیشتر از همیه گلا قشنگ تره
ات : جیمین چیکار میکنی
جیمین : خوب دوست دوخترمو ب*غل میکنم
ات خندی کرد و نگاهش رو به سمته جیمنز دوخت و از اوغش اش بیرون رفت تو چشم هایش زل زد و هر دو دست هایش جیمین رو محکم تو دست هایش گرفت
ات : هیچ وقت ولم نکن
جیمین تک ختدیی کرد و دست هایه ات رو ول کرد و دست هایش رو رو قاب صورت ات کرد
جیمین : من فقد تو ۲۴ ساعت عاشق شدم و این عشق تا ابد زنده میمونه
یعد از حرف اش اون رو در اغوشش گرفت
جیمین: بریم یکمی قدم بزنیم
دوباره شروع به قدم زدن کردن
ات : جیمین بع کسی نگیم
جیمین : چرا ؟
ات نگاهش به زمین دوخته بود
ات : چون نمیخواهم
جیمین: خجالت میگشی؟
ات زود نگاهش رو به جیمین دوخت
ات : نه چرا باید خجالت بکشم همینجوری میگم
جیمین: از اونجایی که خانواده هامون مشکی با هم ندارن پس اشکالی نداره
ات : آما
جیمین عصبی گقت
جیمین : اگه به کسی نگین اون یونجون عو*ضی عزیتت میکنه مگه امروز نديدی
ات با اخم گفت
ات : باشه هالا غیرتی نشو
جیمین : من غیرتی نشم کی بشه
ات : خیلی پروی
جیمین لوسانه گفت
جیمین: هیچ وقت منو دست کم نگیر
دست ات رو گرفت و به میته خودش کشید و سفت در اوفشش گرفت اش ..
۱.۸k
۲۹ آبان ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.