پارت اخر فیک خون شیرین
خب سلااام من لیام... اره دختر هانا و جیمین
چطوره بقیه داستان رو از زبان من بشنوین؟!
لیا:
خب من الان تولد ۱۸۰ سالگیمه که به سن قانونی رسیدم
(سن قانونی ومپایر ها ۱۸۰ عه ^-^)
مامان و بابام هم پیر نشدن بعضی وقتا عین خاهر برادر میشیم... به نظرم عشق حقیقی که روح اونارو جوون نگه داشته چون فقط جسم ومپایر ها جوون میمونه!
خب امروز تولد و عروسی منه
قراره با پسر ته کوک ازدواج کنم
اره کوک بعد از ازدواجش با تهیونگ اسپرم گذاشته و بچه دار شدن و اسم شوهر بنده کیم بومگیو هست (همین بومگیو خودمون تو تی اکس تی ^-^)
خاله اسنو هم با یه ومپایر دو رگه ازدواج کرده اسمش یوگیوم ولی من بیشتر بهش میگم نردبون
چون خیلی درازه
اره من دیگه باید برم!
دوستون دارم خدافز 💕
هی راستی یادم اومد ممنون که فیک سویل رو خوندین حالا باییییی^-^
خب چطور بود ؟!
چطوره بقیه داستان رو از زبان من بشنوین؟!
لیا:
خب من الان تولد ۱۸۰ سالگیمه که به سن قانونی رسیدم
(سن قانونی ومپایر ها ۱۸۰ عه ^-^)
مامان و بابام هم پیر نشدن بعضی وقتا عین خاهر برادر میشیم... به نظرم عشق حقیقی که روح اونارو جوون نگه داشته چون فقط جسم ومپایر ها جوون میمونه!
خب امروز تولد و عروسی منه
قراره با پسر ته کوک ازدواج کنم
اره کوک بعد از ازدواجش با تهیونگ اسپرم گذاشته و بچه دار شدن و اسم شوهر بنده کیم بومگیو هست (همین بومگیو خودمون تو تی اکس تی ^-^)
خاله اسنو هم با یه ومپایر دو رگه ازدواج کرده اسمش یوگیوم ولی من بیشتر بهش میگم نردبون
چون خیلی درازه
اره من دیگه باید برم!
دوستون دارم خدافز 💕
هی راستی یادم اومد ممنون که فیک سویل رو خوندین حالا باییییی^-^
خب چطور بود ؟!
۳۵.۸k
۲۳ شهریور ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۳۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.