عاشقان خونی پارت۲
ویو مادر ناتنی ا.ت
امروز ی پسر اومد بهم گفت که میشه دختر تون رو به من بفروشید
منم گفتم چقدر پول میدی مهم اینه اون گفت پنج میلیون دلار من چشمام برق زد و گفتم چرا که نه اون گفت امشب ا.ت رو بیار دم در آدرسی که میفرستم
منم گفتم باشه
و ا.ت رو بردم دم در دیدم اینجا خونه نیست قصرههه!
پایان ویو مانا همون مادر ناتنی ا.ت
علامت ا.ت+
فیلیکس_
مانا*
+مامان منو کجا میبری چرا (با گریه)
*بیا انقدر حرف نزن دختر ی احمق
+نمیام ولم کنن خون اشام عوضی
*چی گفتی؟؟
مانا تا اومد من رو بزنه ی پسر خوشگل دستش رو گرفت و با خنده گفت تو میتونی بری تا نکشتمت مانا گفت تو اصن کی هستی بخوای منو بکشی پسری احمق
تا مانا خواست بزنه تو گوشش پسره ی انگشت بهش زد و پرت شد صد متر اون ور تر
و بهم گفت میشه با من بیای دستمو گرف و برد توی قصر و گفت اینجا قصر منه
_ و بهتره از این به بعد به اینجا عادت کنی چون خونت اینجاست
+ منم از خدا خواسته گفتم باشه
اتاقمو بهم نشون داد ی اتاق صورتی خیلی خوشگل و بزرگ بود و من عاشقش شدم کلی هم لباسای کیوتو گوگولی داشت
+همه ی اینا برای منه
_ اره تو ازین به بعد خونت اینجاست و بهتر فکر فرار به سرت نزنه
_ راستی اسم من فیلیکسه
+اسم منم ا.ت هستش که خودت میدونی
اومد نزدیکم افتادم رو تخت و روم خیمه زد و افتاد روم و گردنم رو بو کرد و دندوناش تیز شدن و فرو کرد تو پوستم و پرتش کردم اون ور
+چیکار میکنی
_گفتم بهتره به اینجا عادت کنی
+نه نمی خوام میخوام برم از ترس از اتاق رفتم بیرون و گم شدم چون قصر خیلی بزرگی بود و...
دوست داشتین؟؟
💗💖💕
امروز ی پسر اومد بهم گفت که میشه دختر تون رو به من بفروشید
منم گفتم چقدر پول میدی مهم اینه اون گفت پنج میلیون دلار من چشمام برق زد و گفتم چرا که نه اون گفت امشب ا.ت رو بیار دم در آدرسی که میفرستم
منم گفتم باشه
و ا.ت رو بردم دم در دیدم اینجا خونه نیست قصرههه!
پایان ویو مانا همون مادر ناتنی ا.ت
علامت ا.ت+
فیلیکس_
مانا*
+مامان منو کجا میبری چرا (با گریه)
*بیا انقدر حرف نزن دختر ی احمق
+نمیام ولم کنن خون اشام عوضی
*چی گفتی؟؟
مانا تا اومد من رو بزنه ی پسر خوشگل دستش رو گرفت و با خنده گفت تو میتونی بری تا نکشتمت مانا گفت تو اصن کی هستی بخوای منو بکشی پسری احمق
تا مانا خواست بزنه تو گوشش پسره ی انگشت بهش زد و پرت شد صد متر اون ور تر
و بهم گفت میشه با من بیای دستمو گرف و برد توی قصر و گفت اینجا قصر منه
_ و بهتره از این به بعد به اینجا عادت کنی چون خونت اینجاست
+ منم از خدا خواسته گفتم باشه
اتاقمو بهم نشون داد ی اتاق صورتی خیلی خوشگل و بزرگ بود و من عاشقش شدم کلی هم لباسای کیوتو گوگولی داشت
+همه ی اینا برای منه
_ اره تو ازین به بعد خونت اینجاست و بهتر فکر فرار به سرت نزنه
_ راستی اسم من فیلیکسه
+اسم منم ا.ت هستش که خودت میدونی
اومد نزدیکم افتادم رو تخت و روم خیمه زد و افتاد روم و گردنم رو بو کرد و دندوناش تیز شدن و فرو کرد تو پوستم و پرتش کردم اون ور
+چیکار میکنی
_گفتم بهتره به اینجا عادت کنی
+نه نمی خوام میخوام برم از ترس از اتاق رفتم بیرون و گم شدم چون قصر خیلی بزرگی بود و...
دوست داشتین؟؟
💗💖💕
۱۲.۲k
۰۲ مهر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.