پارت ۱
پارت ۱
عشق شیطانی من
ویو ات
صبح شده بود از خواب بیدار شدم... ساعت ۸ صبحه؟من الان باید دانشگاه باشم
سریع لباسم رو پوشیدم موهامو گوجه ای بستم و یه میکاپ ساده انجام دادم و رفتم
کوک دم در بود
کوک:اینروزا خیلی دیر میایا
ات:اولا سلام دوما امروز دیر شد ببخشید
کوک:پرنسس دانشگاه ناراحته؟؟؟
ات:ها؟؟؟
کوک: بدو سواد شو الانم دیر شده
ات :باش(و رفت سوار ماشین شد)
بعد از ۱۰ دقیقه رانندگی رسیدیم دانشگاه
ویو ات
وقتی از ماشین پیاده شدم منتظر کوک بودم تا اونم از ماشین پیاده بشه اما وقتی پیاده شد دستم رو گرفت و به سمت کلاس رفت
ویو کوک:
آه تهیونگ اینجا چیکار میکنه شیبالللل
برای اذیت کردن تهیونگ که دشمن خونی منه و بخاطر اینکه از ات خوشش میاد دست ات رو محکم گرفتم و دنبال خودم با سرعت کشوندم
ویو راوی گلتون🍡
وقتی کوک دست ات رو کشید و پشت سر خودش به دانشگاه برد یهو...
................................................................
پارت بعدی به حمایت خودتون بستگی دارع
حمایت کنین پارت بعدی رو بزارم🍭🎂
عشق شیطانی من
ویو ات
صبح شده بود از خواب بیدار شدم... ساعت ۸ صبحه؟من الان باید دانشگاه باشم
سریع لباسم رو پوشیدم موهامو گوجه ای بستم و یه میکاپ ساده انجام دادم و رفتم
کوک دم در بود
کوک:اینروزا خیلی دیر میایا
ات:اولا سلام دوما امروز دیر شد ببخشید
کوک:پرنسس دانشگاه ناراحته؟؟؟
ات:ها؟؟؟
کوک: بدو سواد شو الانم دیر شده
ات :باش(و رفت سوار ماشین شد)
بعد از ۱۰ دقیقه رانندگی رسیدیم دانشگاه
ویو ات
وقتی از ماشین پیاده شدم منتظر کوک بودم تا اونم از ماشین پیاده بشه اما وقتی پیاده شد دستم رو گرفت و به سمت کلاس رفت
ویو کوک:
آه تهیونگ اینجا چیکار میکنه شیبالللل
برای اذیت کردن تهیونگ که دشمن خونی منه و بخاطر اینکه از ات خوشش میاد دست ات رو محکم گرفتم و دنبال خودم با سرعت کشوندم
ویو راوی گلتون🍡
وقتی کوک دست ات رو کشید و پشت سر خودش به دانشگاه برد یهو...
................................................................
پارت بعدی به حمایت خودتون بستگی دارع
حمایت کنین پارت بعدی رو بزارم🍭🎂
۴.۱k
۰۵ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.