تو مرا آزردی
تو مرا آزردی
که خودم کوچ کنم از شهرت
تو خیالت راحت میروم از قلبت
میشوم دورترین خاطره در قلبت
تو به من میخندی و به خود میگویی
باز می آید و میسوزد از این عشق ولی
برنمیگردم نه
میروم آنجا که دلی بهر دلی تب دارد
عشق زیباست و حرمت دارد.
که خودم کوچ کنم از شهرت
تو خیالت راحت میروم از قلبت
میشوم دورترین خاطره در قلبت
تو به من میخندی و به خود میگویی
باز می آید و میسوزد از این عشق ولی
برنمیگردم نه
میروم آنجا که دلی بهر دلی تب دارد
عشق زیباست و حرمت دارد.
۲.۱k
۱۸ مهر ۱۴۰۳