وای اگر یکشب برایت من بمیرم، زندگی است
وای اگر یکشب برایت من بمیرم، زندگی است
بازوانت را درآغوشم بگیرم، زندگی است
وای اگر در زیر نور چشم های محشرت
باخبر گردم که دیگر پیرِ پیرم، زندگی است
سازمانی چون صلیب سرخ اگر ثبتم کند
اینکه من در دولت عشقت اسیرم زندگی است
بی خیال عقل دیگر، من سراپا عاشقم
اینکه یک دیوانه ، آنهم بی نظیرم زندگی است
گرچه من یک شاعرم ، نقدینه ام شعرو غزل
با همین یک بیت درشعرم امیرم زندگی است
مجرمم من جرم من عشق است حکمم انتظار
انتظاری که برای تو بگیرم زندگی است
این غزل حق الوکاله ، تو وکیلم میشوی؟
با وکیلی چون تو حکمم می پذیرم زندگی است(درود آریایی پاینده ایران، ، کوروش )
بازوانت را درآغوشم بگیرم، زندگی است
وای اگر در زیر نور چشم های محشرت
باخبر گردم که دیگر پیرِ پیرم، زندگی است
سازمانی چون صلیب سرخ اگر ثبتم کند
اینکه من در دولت عشقت اسیرم زندگی است
بی خیال عقل دیگر، من سراپا عاشقم
اینکه یک دیوانه ، آنهم بی نظیرم زندگی است
گرچه من یک شاعرم ، نقدینه ام شعرو غزل
با همین یک بیت درشعرم امیرم زندگی است
مجرمم من جرم من عشق است حکمم انتظار
انتظاری که برای تو بگیرم زندگی است
این غزل حق الوکاله ، تو وکیلم میشوی؟
با وکیلی چون تو حکمم می پذیرم زندگی است(درود آریایی پاینده ایران، ، کوروش )
۵۴۶
۱۲ مهر ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.