عشق دردناک پارتEND82
به سمتم اومد و محکم بغلم کرد و گفت
جونگکوک : تو چی کار کردی.....واقعا اینو خریدییییی؟
ا.ت: اره یکم سخت بود ولی این کارو کردم اون تماسا و قرار ها هم برای همین بود
كل صورتمو بوسید و گفت
جونگکوک : عاشقتم خیلی هم عاشقتم
ازم جدا شد و دور ماشین چرخید یهویی گفت
جونگکوک: چقدر پولشو دادی ؟
با دست شماره ۳ رو نشونش دادم
که با تردید گفت
جونگکوک: ۳۰۰ هزار دلار ؟
ا.ت: جونگکوک قیمت کارخونه اش ۲ میلیون و هفتصد و پنجاه دلاره
جونگکوک : تو سه میلیون دلار پول بابت این دادی ؟؟؟؟؟؟ کم مونده بود شاخ در بیاره
ا.ت: اره اگه واسه ات سواله از کجا آوردم خب همه اون
املاکی که پدرم واسه ام جا گذاشته بود فروختم .
جونگکوک :تو چیکار کردی؟ اونا مال تو بودن پشتوانه مالی تو بود
ا.ت: فقط داشتم مالیاتشو میدادم پشتوانه نبود چون بلا استفاده بودن اونا رو به برج سازها فروختم البته با قیمت خوب چون جای خوبی از شهر بودن
به سمتم اومد و گفت
جونگکوک: نمیدونم چی بگم واقعا کادوی بزرگیه
به بنز AMG ONE که دقیقا شبیه یه ماشین فرمول وان بود نگاه کردم خدا میدونه چه زجری کشیدم تا اینو خریدم خود کارخونه ۲۷۵ تا از این رو تولید کرده بود که جونگکوک به خریدنش نرسید ولی من با کلی سختی تونستم
یک نفر رو که معدن الماس توی آفریقای جنوبی داشت پیدا
کنم و ماشینو ازش با قیمت خیلی بیشتری بخرم
ا.ت:من فقط دوست داشتم تو خوشحال باشی
محکم بغلم کرد و گفت
جونگکوک: خوشحالم خیلیم خوشحالم
سرمو بلند کردم و گفتم
ا.ت:من برای تو می*میرم
روی ل*بام زمزمه کرد و گفت
جونگکوک : ولی من برات ادم می*کشم
خندیدم
ا.ت: خب نظرت درباره افتتاح کردن این ماشین چیه ؟
جونگکوک:البته اول باید چک کنم ببینم صندلی هاش تا چه حد میخوابه
مشتی به سی*نش زدم وجیغ زدم
ا.ت:منحر*فففف
بلندخندید
جونگکوک :عاشقتم
ا.ت:منم عاشقتم
پایان
END
جونگکوک : تو چی کار کردی.....واقعا اینو خریدییییی؟
ا.ت: اره یکم سخت بود ولی این کارو کردم اون تماسا و قرار ها هم برای همین بود
كل صورتمو بوسید و گفت
جونگکوک : عاشقتم خیلی هم عاشقتم
ازم جدا شد و دور ماشین چرخید یهویی گفت
جونگکوک: چقدر پولشو دادی ؟
با دست شماره ۳ رو نشونش دادم
که با تردید گفت
جونگکوک: ۳۰۰ هزار دلار ؟
ا.ت: جونگکوک قیمت کارخونه اش ۲ میلیون و هفتصد و پنجاه دلاره
جونگکوک : تو سه میلیون دلار پول بابت این دادی ؟؟؟؟؟؟ کم مونده بود شاخ در بیاره
ا.ت: اره اگه واسه ات سواله از کجا آوردم خب همه اون
املاکی که پدرم واسه ام جا گذاشته بود فروختم .
جونگکوک :تو چیکار کردی؟ اونا مال تو بودن پشتوانه مالی تو بود
ا.ت: فقط داشتم مالیاتشو میدادم پشتوانه نبود چون بلا استفاده بودن اونا رو به برج سازها فروختم البته با قیمت خوب چون جای خوبی از شهر بودن
به سمتم اومد و گفت
جونگکوک: نمیدونم چی بگم واقعا کادوی بزرگیه
به بنز AMG ONE که دقیقا شبیه یه ماشین فرمول وان بود نگاه کردم خدا میدونه چه زجری کشیدم تا اینو خریدم خود کارخونه ۲۷۵ تا از این رو تولید کرده بود که جونگکوک به خریدنش نرسید ولی من با کلی سختی تونستم
یک نفر رو که معدن الماس توی آفریقای جنوبی داشت پیدا
کنم و ماشینو ازش با قیمت خیلی بیشتری بخرم
ا.ت:من فقط دوست داشتم تو خوشحال باشی
محکم بغلم کرد و گفت
جونگکوک: خوشحالم خیلیم خوشحالم
سرمو بلند کردم و گفتم
ا.ت:من برای تو می*میرم
روی ل*بام زمزمه کرد و گفت
جونگکوک : ولی من برات ادم می*کشم
خندیدم
ا.ت: خب نظرت درباره افتتاح کردن این ماشین چیه ؟
جونگکوک:البته اول باید چک کنم ببینم صندلی هاش تا چه حد میخوابه
مشتی به سی*نش زدم وجیغ زدم
ا.ت:منحر*فففف
بلندخندید
جونگکوک :عاشقتم
ا.ت:منم عاشقتم
پایان
END
۶۰.۴k
۰۴ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۸۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.