ببخشید، یک سکه دوزاری دارید؟
ببخشید، یک سکه دوزاری دارید؟
میخواهم به گذشته ها, زنگ بزنم
به آن روزها، به دل های بزرگ،
به محل کار پدرم،
به جوانی مادرم،
به کوچه های کودکی،
به هم بازیهای بچگی.
میخواهم زنگ بزنم به دوچرخۀ خسته ام،
به مسیر مدرسه ام که خنده های مرا فراموش کرده،
به نیمکت های پر از یادگاری،
به زنگ های تفریح مدرسه،
به زمستانی که با زمین قهر نبود،
به بخاری نفتی که همۀ ما رابا عشق دور هم جمع میکرد...
میدانم آن خاطره ها کوچ کرده اند.
میدانم تو هم دنبال سکه میگردی.
افسوس...هیچ سکه ای در هیچ گوشی تلفنی دیگر ما رابه آن روزها وصل نخواهد
کرد...
صد افسوس که دوزاریمان بموقع نیفتادإ
میخواهم به گذشته ها, زنگ بزنم
به آن روزها، به دل های بزرگ،
به محل کار پدرم،
به جوانی مادرم،
به کوچه های کودکی،
به هم بازیهای بچگی.
میخواهم زنگ بزنم به دوچرخۀ خسته ام،
به مسیر مدرسه ام که خنده های مرا فراموش کرده،
به نیمکت های پر از یادگاری،
به زنگ های تفریح مدرسه،
به زمستانی که با زمین قهر نبود،
به بخاری نفتی که همۀ ما رابا عشق دور هم جمع میکرد...
میدانم آن خاطره ها کوچ کرده اند.
میدانم تو هم دنبال سکه میگردی.
افسوس...هیچ سکه ای در هیچ گوشی تلفنی دیگر ما رابه آن روزها وصل نخواهد
کرد...
صد افسوس که دوزاریمان بموقع نیفتادإ
۶.۶k
۱۸ بهمن ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.