heart beat part 6
رفتارش باهام خوب شده ولی باید بخاطر کارم یه یک سالی به فرانسه برم و نمی تونم ببینمش و خیلی ناراحت بودم بعد با هواپیما رسیدم فرانسه هم یکم هوا خوردم هم کارامو کردم
از زبون جونگ کوک
نایکا تازه رفته بود تا اینکه تو اخبار گفتن هواپیمایی که رفته سقوط کرده من:چ چی نایکا نه یعنی چی وایی چرا اینجوری شدم منشی رو صدا کردم من:خانوم کیممممم خانوم کیم اومد تو من:زود پرس و جو کن ببین این هواپیما که رفته سرنشیناش چیشدن خانوم کیم:چشم رئیس من:زود باشششش به آبدارچیم بگو برام آب بیاره خانوم کیم:چشم رئیس من:وایی نه چرا اینجوری شدم یعنی اون مرده ولی ولی آخ من عاشق اون شده بودم اهههه نایکا دو روز بود پیگیری کردیم و فهمیدیم همه مردن(اشتباه شده بچه ها پرواز وقتی داشت برمیگشت کره سقوط کرد ولی جونگ کوک فکر میکنه نایکا مرده و افسرده میشه ) دلم برا نایکا تنگ شده بود جاش خالی بود دیگه مثل قبل نبودم خیلی تو خودم بودم همینجوری میگذشت و من داغون تر میشدم من عاشق نایکا شدم اما بخاطر غرورم نگفتم ولی نمیدونم اونم عاشقم بود(گوه میخوره نباشه آخه ناناز من کیه که عاشقت نباشه) کارامو انجام دادم رفتم بیرون تو پارک و حالم باز خوب نشد غم عالم فرا گرفته بودم و اشکام همینجوری میومد کوک:آه نایکا کاش اینجا بودی کاش باهاش بدرفتاری نمیکردم اگه ببینمش و زنده باشه کنارش میمونم دیگه نمی تونم طاقت بیارم هروقت بهش فکر میکردم تفسم بریده میشد🙂💔و گریه میکردم حالم بد تر شده بود دیگه دست به الکل زدم
یک سال بعد از زبون خودم
یک سال گذشت دیگه کارم تموم شد و بیلیت گرفتم که برگردم سئول و رفتم خواستم برم سمت شرکت دیدم زده تعطیله من:عه از کی تاحالا رفتم دم خونه جونگ کوک در زدم که انگار در نصفه باز بود رفتم تو خونه همه خونه شیشه خورده بود تو اتاق بود من:جونگ کوک با یه قیافه بدی بود من:جونگ کوک کوک:نایکا خودتی من:چیشده کوک:تو تو
بقیش فردا واقعا خوابم میاد شرط کم میزارم که بتونید لایک کنید
۱۰ لایک
۸کامنت
حمایتم کنید دوستون دارم :)🙂🖐🏻💜💜💜💜💜💜🖤🖤🖤❤❤❤
💚💚💚💚💚💚💖💖💖🖤🖤🖤🖤🖤🖤💜💜💜💜
اینم واسه شما لایک فالو یادت نره شب بخیر
از زبون جونگ کوک
نایکا تازه رفته بود تا اینکه تو اخبار گفتن هواپیمایی که رفته سقوط کرده من:چ چی نایکا نه یعنی چی وایی چرا اینجوری شدم منشی رو صدا کردم من:خانوم کیممممم خانوم کیم اومد تو من:زود پرس و جو کن ببین این هواپیما که رفته سرنشیناش چیشدن خانوم کیم:چشم رئیس من:زود باشششش به آبدارچیم بگو برام آب بیاره خانوم کیم:چشم رئیس من:وایی نه چرا اینجوری شدم یعنی اون مرده ولی ولی آخ من عاشق اون شده بودم اهههه نایکا دو روز بود پیگیری کردیم و فهمیدیم همه مردن(اشتباه شده بچه ها پرواز وقتی داشت برمیگشت کره سقوط کرد ولی جونگ کوک فکر میکنه نایکا مرده و افسرده میشه ) دلم برا نایکا تنگ شده بود جاش خالی بود دیگه مثل قبل نبودم خیلی تو خودم بودم همینجوری میگذشت و من داغون تر میشدم من عاشق نایکا شدم اما بخاطر غرورم نگفتم ولی نمیدونم اونم عاشقم بود(گوه میخوره نباشه آخه ناناز من کیه که عاشقت نباشه) کارامو انجام دادم رفتم بیرون تو پارک و حالم باز خوب نشد غم عالم فرا گرفته بودم و اشکام همینجوری میومد کوک:آه نایکا کاش اینجا بودی کاش باهاش بدرفتاری نمیکردم اگه ببینمش و زنده باشه کنارش میمونم دیگه نمی تونم طاقت بیارم هروقت بهش فکر میکردم تفسم بریده میشد🙂💔و گریه میکردم حالم بد تر شده بود دیگه دست به الکل زدم
یک سال بعد از زبون خودم
یک سال گذشت دیگه کارم تموم شد و بیلیت گرفتم که برگردم سئول و رفتم خواستم برم سمت شرکت دیدم زده تعطیله من:عه از کی تاحالا رفتم دم خونه جونگ کوک در زدم که انگار در نصفه باز بود رفتم تو خونه همه خونه شیشه خورده بود تو اتاق بود من:جونگ کوک با یه قیافه بدی بود من:جونگ کوک کوک:نایکا خودتی من:چیشده کوک:تو تو
بقیش فردا واقعا خوابم میاد شرط کم میزارم که بتونید لایک کنید
۱۰ لایک
۸کامنت
حمایتم کنید دوستون دارم :)🙂🖐🏻💜💜💜💜💜💜🖤🖤🖤❤❤❤
💚💚💚💚💚💚💖💖💖🖤🖤🖤🖤🖤🖤💜💜💜💜
اینم واسه شما لایک فالو یادت نره شب بخیر
۲۹.۱k
۱۹ مرداد ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.