p20
شوگا:چیشده پیشی کوچولو
پ:هق...شوگا مننمیخوامملکت بشم
شوگا:مجبوری
پ:نه نع...هق
شوگا:شششششش
پ:
تو بغل شوگا بودم که یکی از پشت اون رو کشید فک کردم دختراس ولی با دیدن نامجون پرامریخت
نامی:اول باید بمیریمتا بتونی به ناموس گمشدمون چشم بزاری
شو:مشخص نیس ناموس کیه
نامی:همون دیگع...نمیدونی قراره زنه کی بشه پس...بشین سرجات
شو:تورو خودم میکشم کیم نامجون
نامی:منتظر مین یونگی
پ:
بعد بحث اونا منو بردن به اون عمارت نفرین شده تو خونه خواهرام نه تونستم خواهرام نه هم تونستم هوپرو ببینم
وارد خونه شدم همه جا خیلی ساکت بود
همون لحظه جین با دادگفت:با چه حقی فرار کردییییییی
پ:م من
جین:حرف بزن دیگه
جیمین:ارومباش....ببین پرینان تو یه عروس خونی ما هستی و ما هم خون اشامایه اصیلیم اخرای زندگی مامانای ماهم مثل تو بوده....
اگه اخریتت پیش من باشه اروم پیش میرم و خب...
نامی:چرت و پرت نگین ...ببینین پسرا ما نمیتونیم با جنگ و شمشیر و فلان به جان هم بیوفتیم...
پ:
تهیونگ نزاشت ادامش رو بگه که گقت:
راست میگه بزاریم خودش انتخاب کنه
برو بعدی رو هم بخون)
پ:هق...شوگا مننمیخوامملکت بشم
شوگا:مجبوری
پ:نه نع...هق
شوگا:شششششش
پ:
تو بغل شوگا بودم که یکی از پشت اون رو کشید فک کردم دختراس ولی با دیدن نامجون پرامریخت
نامی:اول باید بمیریمتا بتونی به ناموس گمشدمون چشم بزاری
شو:مشخص نیس ناموس کیه
نامی:همون دیگع...نمیدونی قراره زنه کی بشه پس...بشین سرجات
شو:تورو خودم میکشم کیم نامجون
نامی:منتظر مین یونگی
پ:
بعد بحث اونا منو بردن به اون عمارت نفرین شده تو خونه خواهرام نه تونستم خواهرام نه هم تونستم هوپرو ببینم
وارد خونه شدم همه جا خیلی ساکت بود
همون لحظه جین با دادگفت:با چه حقی فرار کردییییییی
پ:م من
جین:حرف بزن دیگه
جیمین:ارومباش....ببین پرینان تو یه عروس خونی ما هستی و ما هم خون اشامایه اصیلیم اخرای زندگی مامانای ماهم مثل تو بوده....
اگه اخریتت پیش من باشه اروم پیش میرم و خب...
نامی:چرت و پرت نگین ...ببینین پسرا ما نمیتونیم با جنگ و شمشیر و فلان به جان هم بیوفتیم...
پ:
تهیونگ نزاشت ادامش رو بگه که گقت:
راست میگه بزاریم خودش انتخاب کنه
برو بعدی رو هم بخون)
۲۳.۳k
۰۱ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.