تک پارتی (وقتی رفتید استخر و تو مایو ی باز پوشیدی)
#فلیکس
#استری_کیدز
#تک_پارتی
نگاه فلیکس اصلا از روت برداشته نمیشد و این باعث شده بود بدجوری خجالتی بشی
+ لیکسیااا......اینجوری نگام نکن.....معذب میشم
بهت لبخندی زد
_ مگه چطوری نگاهت میکنم هوم؟
آروم همینطور که لبه ی استخر نشسته بودی و پاهات رو توی آب گرمش فرو برده بودی بهش لبخندی زدی
+ خیلی هیز نگام میکنی
ابروهاشو بالا انداخت و زبونشو توی دهنش چرخوند ( از اون حرکت معروفای فلیکس 🥲)
_ دیگه این به خودم مربوطه به زن آیندم چطوری نگاه کنم
با حرفاش بدجوری قند توی دلت آب کرده بود و الان کاملاً لپات گل انداخته بود که نزدیکت شد و دستت رو توی دستاش گرفت
_ لیدی من نمیخواد بیاد توی آب ؟
بهش لبخند مشکوکی زدی
+ میخوای چی کار کنی؟
بیشتر خودشو بهت نزدیک کرد
_ نگران نباش.......قرار نیست کاری کنم....
بیشتر بهت نزدیک شد و پهلوهاتو توی دستاش گرفت و آروم تورو توی آب گذاشت
+ واو.....خیلی دماش خوبه.
به فلیکس که در حال برسی تک تک اجزای صورتت بود چشم دوختی
+ خ....خوبی؟
بلاخره نگاهشو به چشمات داد
_ من بهت گفتم قرار نیست کاری کنم مگه نه ؟
سرتو آروم تکون دادی که پوزخندی زد و سرشو کنار گوشت آورد و با صدای پشمان ریزان خودش در گوشت زمزمه کرد (عررررررر😭😭😭)
_ ولی بدنت نمیزاره به چیزایی خوبی فکر کنم
و بعد آروم لباشو روی پوست گردنت گذاشت و شروع به بوسه های کوچیک و بزرگ و گاز گرفتن کرد
(و خلاصه که از اونجایی که من پاکم(خیره سرم😐) بیشتر از این ادامه نخواهم داد و میدونم که شوما خودتون بهتر از من بلدین بلاچه ها )
#استری_کیدز
#تک_پارتی
نگاه فلیکس اصلا از روت برداشته نمیشد و این باعث شده بود بدجوری خجالتی بشی
+ لیکسیااا......اینجوری نگام نکن.....معذب میشم
بهت لبخندی زد
_ مگه چطوری نگاهت میکنم هوم؟
آروم همینطور که لبه ی استخر نشسته بودی و پاهات رو توی آب گرمش فرو برده بودی بهش لبخندی زدی
+ خیلی هیز نگام میکنی
ابروهاشو بالا انداخت و زبونشو توی دهنش چرخوند ( از اون حرکت معروفای فلیکس 🥲)
_ دیگه این به خودم مربوطه به زن آیندم چطوری نگاه کنم
با حرفاش بدجوری قند توی دلت آب کرده بود و الان کاملاً لپات گل انداخته بود که نزدیکت شد و دستت رو توی دستاش گرفت
_ لیدی من نمیخواد بیاد توی آب ؟
بهش لبخند مشکوکی زدی
+ میخوای چی کار کنی؟
بیشتر خودشو بهت نزدیک کرد
_ نگران نباش.......قرار نیست کاری کنم....
بیشتر بهت نزدیک شد و پهلوهاتو توی دستاش گرفت و آروم تورو توی آب گذاشت
+ واو.....خیلی دماش خوبه.
به فلیکس که در حال برسی تک تک اجزای صورتت بود چشم دوختی
+ خ....خوبی؟
بلاخره نگاهشو به چشمات داد
_ من بهت گفتم قرار نیست کاری کنم مگه نه ؟
سرتو آروم تکون دادی که پوزخندی زد و سرشو کنار گوشت آورد و با صدای پشمان ریزان خودش در گوشت زمزمه کرد (عررررررر😭😭😭)
_ ولی بدنت نمیزاره به چیزایی خوبی فکر کنم
و بعد آروم لباشو روی پوست گردنت گذاشت و شروع به بوسه های کوچیک و بزرگ و گاز گرفتن کرد
(و خلاصه که از اونجایی که من پاکم(خیره سرم😐) بیشتر از این ادامه نخواهم داد و میدونم که شوما خودتون بهتر از من بلدین بلاچه ها )
۳۴.۸k
۲۵ دی ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.