پارت۳
رفتم تو اعضا داشتن تمرین می کردن (رقص همون موزیک ویدئوی که داشتم میدیدم)
منم باهاشون رقصیدم بعدش یونگی گفت :اوووووووف بریم یه شام بخوریم
بقیه اعضا هم گفتن بریم
رفتیم غذا خوردیم بعدشم رفتیم خونه اعضا گفتن فیلم ترسناک ببینیم
آرام گفت نههههههههههههههه من میترسم
من بهش گفتم نترسسس
(چند ساعت بعد )
رفتم تو اتاقی که برام آماده کرده بودنیه پارچه ی سفید بود برداشتم انداختم رو خودم
رفتم پیش آرام
گفتم : یوهاهااااااااااا
اونم جیغ کشید
۱۰دقیقه بعد
فیلم تموم شد
جانگکوک: خواستم پاشم که دیدم رو شونه ی من خوابش برده......
منم باهاشون رقصیدم بعدش یونگی گفت :اوووووووف بریم یه شام بخوریم
بقیه اعضا هم گفتن بریم
رفتیم غذا خوردیم بعدشم رفتیم خونه اعضا گفتن فیلم ترسناک ببینیم
آرام گفت نههههههههههههههه من میترسم
من بهش گفتم نترسسس
(چند ساعت بعد )
رفتم تو اتاقی که برام آماده کرده بودنیه پارچه ی سفید بود برداشتم انداختم رو خودم
رفتم پیش آرام
گفتم : یوهاهااااااااااا
اونم جیغ کشید
۱۰دقیقه بعد
فیلم تموم شد
جانگکوک: خواستم پاشم که دیدم رو شونه ی من خوابش برده......
۴.۴k
۰۵ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.