My Red Moon...✨🫀🌚
My Red Moon...✨🫀🌚
Part³✨🪐🦖
کوک: اوکیه امشب میاد به حسابت...
به سمت بیرون حرکت کرد و به بادیگاردها اشاره کرده که پسرک رو بیارنش. خودش رفت و سوار ماشینش شد.
پسرک با دیدن ماشین جونگکوک به ثروتمند بودنش پی برد.
آروم سوار ماشین شد و کنار جونگکوک نشست. هنوزم ازش خجالت میکشید اونها حتیٰ اسم همو نمیدونستن. جونگکوک بدون اینکه نگاهش کنه گفت:
کوک: اسمت چیه..؟
پسرک: ت...تهیونگ.
کوک: اسم منم جونگکوکه ولی به نفعته از این به بعد منو ددی صدا بزنی... فهمیدی؟!
تهیونگ با شنیدن حرفش چشماش گرد شد. مگه قرار نبود ولش کنه؟
جونگکوک پوزخندی زد و گفت:
کوک: چی فکر کردی؟ اینهمه پول دادم بابتت انتظار داری بزارم بری؟ هه عمراً...
به سمت پسرک که حالا از ترس و بغض یه گوشه جمع شده بود نگاهی کرد و با لحن ترسناکی ادامه داد:
کوک: حتیٰ فکر فرار هم از ذهنت خطور نکنه چون پیدات کنم تضمین نمیکنم که چه بلایی قراره سرت بیاد فهمیدی؟!
تهیونگ بیچاره که از ترس رنگش به زردی میزد گفت:
تهیونگ: بله ف...فهمیدم.
کوک: فهمیدم چی؟ ادامه؟!
تهیونگ: فهمیدم د...ددی..
جونگکوک با لبخند رضایت بخشی نگاهش کرد و موهاشو نوازش کرد.
کوک: آفرین گود بوی. اگه به حرفام گوش بدی جایزه میگیری ولی اگه از دستوراتم سر پیچی کنی تنبیه سختی در انتظارته بیبی...
پسرک تا وقتی که به مقصد برسن حرفی نزد.
چون جرئتشو نداشت. وقتی رسیدن راننده درو برای پسرک باز کرد و بازوشو گرفت و سمت جونگکوک برد.
جونگ بهش اشاره کرد که ببرتش به خونه.
جونگکوک به دوتا از آدماش اشاره کرد تا پیشش بیان.
کوک: شما دوتا خوب گوش کنین. از این به بعد محافظ در داخلی خونه شما هستید فهمیدید؟ اگه بفهمم بلایی سر اموالم بیاد و فرار کرد مطمئن باشین که دیگه هیچوقت رنگ روز رو نمیبینین فهمیدین؟!
* بله ارباب.
جونگکوک بدون هیچ حرفی به سمت خونه حرکت کرد.
پسرک رو دید که روی کاناپه خوابش برده بود. ناخودآگاه لبخند کمرنگی زد و پسرک رو براید استایل بغل کرد و به سمت اتاقی که گفته بود آمادش کنن برد.
پسرک رو روی تخت گذاشت و موهاشو نوازش کرد و آروم گفت:
کوک: خوب استراحت کن بیبی چون شب های سختی در انتظارته...
از روی تخت بلند شد و از اتاق بیرون رفت...
_+_+_+_+_+_+_+_+_+_+_+_+_+_+_
اینم پارت سوم...✨
بگمممم این فیک من نیست از واتپد آوردم و نصفش اسماته...😐
برای امنیت بیشتر پارت هایی که اسمات هست رو تو پیج دومم آپ میکنم...🦖
Part³✨🪐🦖
کوک: اوکیه امشب میاد به حسابت...
به سمت بیرون حرکت کرد و به بادیگاردها اشاره کرده که پسرک رو بیارنش. خودش رفت و سوار ماشینش شد.
پسرک با دیدن ماشین جونگکوک به ثروتمند بودنش پی برد.
آروم سوار ماشین شد و کنار جونگکوک نشست. هنوزم ازش خجالت میکشید اونها حتیٰ اسم همو نمیدونستن. جونگکوک بدون اینکه نگاهش کنه گفت:
کوک: اسمت چیه..؟
پسرک: ت...تهیونگ.
کوک: اسم منم جونگکوکه ولی به نفعته از این به بعد منو ددی صدا بزنی... فهمیدی؟!
تهیونگ با شنیدن حرفش چشماش گرد شد. مگه قرار نبود ولش کنه؟
جونگکوک پوزخندی زد و گفت:
کوک: چی فکر کردی؟ اینهمه پول دادم بابتت انتظار داری بزارم بری؟ هه عمراً...
به سمت پسرک که حالا از ترس و بغض یه گوشه جمع شده بود نگاهی کرد و با لحن ترسناکی ادامه داد:
کوک: حتیٰ فکر فرار هم از ذهنت خطور نکنه چون پیدات کنم تضمین نمیکنم که چه بلایی قراره سرت بیاد فهمیدی؟!
تهیونگ بیچاره که از ترس رنگش به زردی میزد گفت:
تهیونگ: بله ف...فهمیدم.
کوک: فهمیدم چی؟ ادامه؟!
تهیونگ: فهمیدم د...ددی..
جونگکوک با لبخند رضایت بخشی نگاهش کرد و موهاشو نوازش کرد.
کوک: آفرین گود بوی. اگه به حرفام گوش بدی جایزه میگیری ولی اگه از دستوراتم سر پیچی کنی تنبیه سختی در انتظارته بیبی...
پسرک تا وقتی که به مقصد برسن حرفی نزد.
چون جرئتشو نداشت. وقتی رسیدن راننده درو برای پسرک باز کرد و بازوشو گرفت و سمت جونگکوک برد.
جونگ بهش اشاره کرد که ببرتش به خونه.
جونگکوک به دوتا از آدماش اشاره کرد تا پیشش بیان.
کوک: شما دوتا خوب گوش کنین. از این به بعد محافظ در داخلی خونه شما هستید فهمیدید؟ اگه بفهمم بلایی سر اموالم بیاد و فرار کرد مطمئن باشین که دیگه هیچوقت رنگ روز رو نمیبینین فهمیدین؟!
* بله ارباب.
جونگکوک بدون هیچ حرفی به سمت خونه حرکت کرد.
پسرک رو دید که روی کاناپه خوابش برده بود. ناخودآگاه لبخند کمرنگی زد و پسرک رو براید استایل بغل کرد و به سمت اتاقی که گفته بود آمادش کنن برد.
پسرک رو روی تخت گذاشت و موهاشو نوازش کرد و آروم گفت:
کوک: خوب استراحت کن بیبی چون شب های سختی در انتظارته...
از روی تخت بلند شد و از اتاق بیرون رفت...
_+_+_+_+_+_+_+_+_+_+_+_+_+_+_
اینم پارت سوم...✨
بگمممم این فیک من نیست از واتپد آوردم و نصفش اسماته...😐
برای امنیت بیشتر پارت هایی که اسمات هست رو تو پیج دومم آپ میکنم...🦖
۸.۹k
۳۰ دی ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.