چند پارتی: نام:"دیدار رویایی" "شرط:۴۰ کامنت"
part ⁸
*****
+:یونگیااا...تو خیلی درد کشیدی*بغض
پیشی:یاااا...نگاش کن داره اشکش درمیاد...آخه گربه کوشولو گریه نکن باشه,دردایه منم تموم شدن,الان زمان شادي و تلاشه*خنده لثه ای>
+:هوم...باشه....
یونگی با انگشتاش اشکای ات رو پاک کرد...
بعدش اون بغل کرد...
پیشی:خب...گربه کوشولو میخاد چیکار کنیم؟؟
ات:هوم...نمیدونم شوگولی....
پیشی:نظرت چیه باهم طراحی کنیم,هوم؟
+:موافقم پیشی.*ذوق-لبخند>
اون دوتا مشغول کشیدن نقاشی شدن...
ک در ی دفه باز شد و...
مستر "کیم تهیونگ" نمایان شد😎...
ته:هیونگگگگ....جونتو دوس داری فقط فرار کن...
پیشی:یا مسیح...چته فرزندم؟(ToT)
ته:جئون فهمیده ب جین هیونگ گفتی قابلمه هاشو با چنگال خط انداخته ,الان قصد جر دادنتو داره....*پوزخند کیم تهیونگی>
جئون:البته با چاقو خط انداختم*نیشخند جونگ کوکی>
پیشی:یا جد نارنگی,خدا خودت بم رحم کن قول میدم برم کلیسااا,یا نارنگییییی....
جئون:ک منو ب جین هیونگ لو میدی ارههههه....
بعد یونگی از دست کوک فرار کرد و دنبال هم رفتن بیرون...
ته:خب...خانم کیم...قصد نداری با ما کمی صحبت کنی؟
+:اوه تهی...صب کن...خانم کیم؟
"ذهن ات:فاک...فامیلی فاکیش رو رو من گذاشت عررر تاابیباابقثسلوو"
ته:چیه؟بده؟
+:ن...ه...خب نقاشیم خوب شده خرس عسلی؟
ته:خرس عسلی؟
+:ناراحت شدی؟
ته:نح مشکلی نیس بزار ببینم نقاشیتو*برگه رو گرف*
تهیونگ با چشایه تیله ای ک اکلیل میبارید ازشون گفت:این عالیههه....خیلی قشنگه واقن*ذوق
ات:واقنییی؟*کیوت-ذوق
ته:آلههه...
+:خرس عسلی؟
ته:جونم؟
"ذهن ات:فاک...گفت جونم...واییییییییییی....."
+:آم...خب دوس دارم ک نامجون رو ببینم اون کجاس؟
ته:اوه حتما,ولی قبلش باید ی بغل بدی*چشمک-کیوت
+:من ک اع خدامه...
تهیونگ لبخند مستطیلی زد و ات رو ب آغوش گرفت...
دوباره همون حس آرامش سراغ ات اومد...
ته:هوم...خیلی ریزه میزه ای...
+:یااا تهیونگاا
ته:تا چن دیقه پیش خلس عسلی بودم الات سدم تهیونگ؟...اصن من قهلم,دیگه ام دوشت ندالم*کیوت-قهر
ات از پشت تهیونگ بغل کرد و گفت:خرس عسلی؟
ابنبات؟
فندق؟
کیوتچه؟
سکسی؟
ته:جونم؟
+:یااا...تهیونکا فک میکردن فقط جونگ کوک و موچی فاسدن نگو ک تو هم...
ته:بیب ما هممون مثل اون دوتاییم*نیشخند>
"ذهن ات:عررر...بم گف بیبی....عررر... بازم نیخد سکسی شه,نه ات اونجوری فک میکنی هول هستی...ولی فاککک....عررر"
+:خب دیگه بسه!
ته:خودتن دلت میخاد ولی بروز نمیدی چاگیا...
+:اع...اصن ببر پیش نامجون...
ته:نح...باید...
****
ب نظرتون ته چی میگه؟
بوس میخاد یعنی؟
*****
+:یونگیااا...تو خیلی درد کشیدی*بغض
پیشی:یاااا...نگاش کن داره اشکش درمیاد...آخه گربه کوشولو گریه نکن باشه,دردایه منم تموم شدن,الان زمان شادي و تلاشه*خنده لثه ای>
+:هوم...باشه....
یونگی با انگشتاش اشکای ات رو پاک کرد...
بعدش اون بغل کرد...
پیشی:خب...گربه کوشولو میخاد چیکار کنیم؟؟
ات:هوم...نمیدونم شوگولی....
پیشی:نظرت چیه باهم طراحی کنیم,هوم؟
+:موافقم پیشی.*ذوق-لبخند>
اون دوتا مشغول کشیدن نقاشی شدن...
ک در ی دفه باز شد و...
مستر "کیم تهیونگ" نمایان شد😎...
ته:هیونگگگگ....جونتو دوس داری فقط فرار کن...
پیشی:یا مسیح...چته فرزندم؟(ToT)
ته:جئون فهمیده ب جین هیونگ گفتی قابلمه هاشو با چنگال خط انداخته ,الان قصد جر دادنتو داره....*پوزخند کیم تهیونگی>
جئون:البته با چاقو خط انداختم*نیشخند جونگ کوکی>
پیشی:یا جد نارنگی,خدا خودت بم رحم کن قول میدم برم کلیسااا,یا نارنگییییی....
جئون:ک منو ب جین هیونگ لو میدی ارههههه....
بعد یونگی از دست کوک فرار کرد و دنبال هم رفتن بیرون...
ته:خب...خانم کیم...قصد نداری با ما کمی صحبت کنی؟
+:اوه تهی...صب کن...خانم کیم؟
"ذهن ات:فاک...فامیلی فاکیش رو رو من گذاشت عررر تاابیباابقثسلوو"
ته:چیه؟بده؟
+:ن...ه...خب نقاشیم خوب شده خرس عسلی؟
ته:خرس عسلی؟
+:ناراحت شدی؟
ته:نح مشکلی نیس بزار ببینم نقاشیتو*برگه رو گرف*
تهیونگ با چشایه تیله ای ک اکلیل میبارید ازشون گفت:این عالیههه....خیلی قشنگه واقن*ذوق
ات:واقنییی؟*کیوت-ذوق
ته:آلههه...
+:خرس عسلی؟
ته:جونم؟
"ذهن ات:فاک...گفت جونم...واییییییییییی....."
+:آم...خب دوس دارم ک نامجون رو ببینم اون کجاس؟
ته:اوه حتما,ولی قبلش باید ی بغل بدی*چشمک-کیوت
+:من ک اع خدامه...
تهیونگ لبخند مستطیلی زد و ات رو ب آغوش گرفت...
دوباره همون حس آرامش سراغ ات اومد...
ته:هوم...خیلی ریزه میزه ای...
+:یااا تهیونگاا
ته:تا چن دیقه پیش خلس عسلی بودم الات سدم تهیونگ؟...اصن من قهلم,دیگه ام دوشت ندالم*کیوت-قهر
ات از پشت تهیونگ بغل کرد و گفت:خرس عسلی؟
ابنبات؟
فندق؟
کیوتچه؟
سکسی؟
ته:جونم؟
+:یااا...تهیونکا فک میکردن فقط جونگ کوک و موچی فاسدن نگو ک تو هم...
ته:بیب ما هممون مثل اون دوتاییم*نیشخند>
"ذهن ات:عررر...بم گف بیبی....عررر... بازم نیخد سکسی شه,نه ات اونجوری فک میکنی هول هستی...ولی فاککک....عررر"
+:خب دیگه بسه!
ته:خودتن دلت میخاد ولی بروز نمیدی چاگیا...
+:اع...اصن ببر پیش نامجون...
ته:نح...باید...
****
ب نظرتون ته چی میگه؟
بوس میخاد یعنی؟
۲۷.۹k
۲۴ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۷۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.