PART 15
یهیویی دیدم ارباب اومد سمتم و یه سیلی محکم بهم زد
تهیونگ: چرا غذا انقدر شورهههه هانننن
ا/ت: یعنی چی من همشو به اندازه ریختم
ارباب رفت یه کاسه غذا و یه یه قاشق تمیز برداشت اومد سمتم فکم رو کرفت و برنج رو برداشت و کرد تو دهنم
تهیونگ: حالا فهمیدی
غذا شور بود ولی چرا اهان یه فمری
بلند گفتم
ا/ت: میتونم ثابت کنم کار من نبود
تهیونگ: اهان چجوری با جادو
ا/ت: نخیر با حقیقت
اولا من با اجوما رفتم شیشه الکل و شراب رو بیارم و امکان نداره این کار من باشه
دوما غذا هنوز تو زود پز مونده اکه غذا شور باشه اونم شور میشه رفتم یه قاشق برداشتم گرفتم حلوی دهن ارباب گفتم امتحان کنید ببینید راست میگم یا نه😒
ویو تهیونگ
واقعا شور نبود و اگه کار ا/ت نباشه
پس کار میاس میا تو کل این ماجرا داشت میخندید باید بعد از مهمونی به حسابش برسن اما حالا برنج چی
پایان ویو تهیونگ
ویو ادمین گلتون🫶🏻🙄
ا/ت برنج هارو ریخت تو تابه و هم زد یکم شکر ریخت و منتظر شد تا برنج سرخ بشه
ا/ت: خب امادست😊
واسه هرکس تو بشقاب خودش گذاشتم و گفتم
ا/ت: اگه مزه اش رو دوست ندارید شکر بریزید خوشمزش میکنه
هوففف خب خداروشکر خوششتون اومد
پرش به زمان تمیز کاری
ا/ت: اجوما من ظرفارو میشورم شما برید استراحت کنید
اجوما: باشه عزیرم ولی زیاد کار نکن راستی میا کجاست
ا/ت: نه نمیدونم
ورفت
20مین بعد
بلاخره ظرف شستن رو تموم کردم و خواستم برم که صدای جیغ و داد شنیدم
از حیاط میومد یه چاقو برداشتم و اروم اروم رفتم سمت در خیلی میترسیدم رسیدم سمت در چیزی که دیدم رو باور نمیکردم اون.....
خماری 🫡
شرط:
فالو: 6
لایک: 7
کامنت: 3
تهیونگ: چرا غذا انقدر شورهههه هانننن
ا/ت: یعنی چی من همشو به اندازه ریختم
ارباب رفت یه کاسه غذا و یه یه قاشق تمیز برداشت اومد سمتم فکم رو کرفت و برنج رو برداشت و کرد تو دهنم
تهیونگ: حالا فهمیدی
غذا شور بود ولی چرا اهان یه فمری
بلند گفتم
ا/ت: میتونم ثابت کنم کار من نبود
تهیونگ: اهان چجوری با جادو
ا/ت: نخیر با حقیقت
اولا من با اجوما رفتم شیشه الکل و شراب رو بیارم و امکان نداره این کار من باشه
دوما غذا هنوز تو زود پز مونده اکه غذا شور باشه اونم شور میشه رفتم یه قاشق برداشتم گرفتم حلوی دهن ارباب گفتم امتحان کنید ببینید راست میگم یا نه😒
ویو تهیونگ
واقعا شور نبود و اگه کار ا/ت نباشه
پس کار میاس میا تو کل این ماجرا داشت میخندید باید بعد از مهمونی به حسابش برسن اما حالا برنج چی
پایان ویو تهیونگ
ویو ادمین گلتون🫶🏻🙄
ا/ت برنج هارو ریخت تو تابه و هم زد یکم شکر ریخت و منتظر شد تا برنج سرخ بشه
ا/ت: خب امادست😊
واسه هرکس تو بشقاب خودش گذاشتم و گفتم
ا/ت: اگه مزه اش رو دوست ندارید شکر بریزید خوشمزش میکنه
هوففف خب خداروشکر خوششتون اومد
پرش به زمان تمیز کاری
ا/ت: اجوما من ظرفارو میشورم شما برید استراحت کنید
اجوما: باشه عزیرم ولی زیاد کار نکن راستی میا کجاست
ا/ت: نه نمیدونم
ورفت
20مین بعد
بلاخره ظرف شستن رو تموم کردم و خواستم برم که صدای جیغ و داد شنیدم
از حیاط میومد یه چاقو برداشتم و اروم اروم رفتم سمت در خیلی میترسیدم رسیدم سمت در چیزی که دیدم رو باور نمیکردم اون.....
خماری 🫡
شرط:
فالو: 6
لایک: 7
کامنت: 3
۱۹.۹k
۲۴ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.