باران خون p57
ویو ا/ت
سونگمین تماس گرفته بود و نامجون هم اسرار داشت جواب بدم یه جوری قضیه رو جمع کردم و سونگمین پیام دادم
مکالمه های مسیج{ پ کنارشو میزارم برای پیام}
ا/ت پ: سلاما اقای لی عذر خواهم نمیتونم جواب بدم یه کار خصوصی دارم باهاتون اگه میتونید فردا هم دیگه رو ملاقات کنیم
سونگمین پ: ببخشید شما؟
ا/ت پ: خودتون متوجه میشید میخوام درباره 3 سال پیش باهاتون صحبت کنم
سونگمین پ: ا/ت تویی؟
ا/ت پ: بله خودم فقط اقای کیم کنارم هستم زیاد نمیتونم مشکوک باشم همین الان هم بهم شَک کردن
سونگمین پ: باشه ساعت چند ببینیم همو؟
ا/ت پ: هماهنگ میکنم باهاتون باید به منشی جی یگم
سونگمین پ: باشه منتظرم
پرش به خونه
نامجون: گشنمه
ا/ت: برو یه دوش بگیر یه چیزی میخوریم بعدشم میخوایم بریم عمارت کوک مگه نگفتی؟
نامجون: خونه جی کی پارتیه ما جزو مهمان های ویژه هستیم برا همین تا ساعت 4 یا 5 صبح اونجاییم
ا/ت: باشه
پرش به شب
ویو نامجون
ا/ت تو اتاق در حال اماده شدن بود و منم کتاب میخوندم همونطور که کتاب مطالعه میکردم یه گیلاس از روی میز بر داشتم و توی دهنم گزاشتم
ا/ت: به اون گیلاسه حسودیم شد
نامجون: ببخشید ولی این گیلاس بیشتر از تو به حرف میکنه
از روی مبل بلند شدم و رفتم سمتش دساتام روی موهاش کشیدم و به چشماش خیره شدم
نامجون: ندزدنت خوشگله
ا/ت:{ خنده}
موهامو از توی موهاش بیرو ن کشیدم و رو لباش یه بوسه گزاشتم و اونم برای بار اول همراهیم کرد
نامجون: بد گرل خودمی
ا/ت: منتظر بمون
نامجون: لباست عالی شده { اسلاید 2}
ا/ت: توهم همینطور { اسلاید 3}
پرش خونه کوکی...
سونگمین تماس گرفته بود و نامجون هم اسرار داشت جواب بدم یه جوری قضیه رو جمع کردم و سونگمین پیام دادم
مکالمه های مسیج{ پ کنارشو میزارم برای پیام}
ا/ت پ: سلاما اقای لی عذر خواهم نمیتونم جواب بدم یه کار خصوصی دارم باهاتون اگه میتونید فردا هم دیگه رو ملاقات کنیم
سونگمین پ: ببخشید شما؟
ا/ت پ: خودتون متوجه میشید میخوام درباره 3 سال پیش باهاتون صحبت کنم
سونگمین پ: ا/ت تویی؟
ا/ت پ: بله خودم فقط اقای کیم کنارم هستم زیاد نمیتونم مشکوک باشم همین الان هم بهم شَک کردن
سونگمین پ: باشه ساعت چند ببینیم همو؟
ا/ت پ: هماهنگ میکنم باهاتون باید به منشی جی یگم
سونگمین پ: باشه منتظرم
پرش به خونه
نامجون: گشنمه
ا/ت: برو یه دوش بگیر یه چیزی میخوریم بعدشم میخوایم بریم عمارت کوک مگه نگفتی؟
نامجون: خونه جی کی پارتیه ما جزو مهمان های ویژه هستیم برا همین تا ساعت 4 یا 5 صبح اونجاییم
ا/ت: باشه
پرش به شب
ویو نامجون
ا/ت تو اتاق در حال اماده شدن بود و منم کتاب میخوندم همونطور که کتاب مطالعه میکردم یه گیلاس از روی میز بر داشتم و توی دهنم گزاشتم
ا/ت: به اون گیلاسه حسودیم شد
نامجون: ببخشید ولی این گیلاس بیشتر از تو به حرف میکنه
از روی مبل بلند شدم و رفتم سمتش دساتام روی موهاش کشیدم و به چشماش خیره شدم
نامجون: ندزدنت خوشگله
ا/ت:{ خنده}
موهامو از توی موهاش بیرو ن کشیدم و رو لباش یه بوسه گزاشتم و اونم برای بار اول همراهیم کرد
نامجون: بد گرل خودمی
ا/ت: منتظر بمون
نامجون: لباست عالی شده { اسلاید 2}
ا/ت: توهم همینطور { اسلاید 3}
پرش خونه کوکی...
۱۰.۹k
۲۶ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.