تبهکار فریبنده
با تهیونگ به طرف خونه حرکت کردیم از سر تا پاهامون اب می چکید در که باز کردیم رفتیم تو که کوک یک لحظه خشکش زد
÷این چه وضعشه تو قرار بود بری این بیاری نه اینکه شنا کنید
_تو برو حمومه بعد من میرم
+اما من حوله ندارم
_حولهی کوک رو برات میارم
+باشه
÷صبر کجا ، از کیسه خلیفه می بخشی من حولهام نمیدم
_تو دهنتو ببند برو عزیزم نگران اینم نباش
جملهاش بیش از صد بار شروع به اکو توی مغزم کرد عزیزم اون هیچ وقت این حرف نزده بود هیچوقت اما الان اون بهم گفته بود عزیزم احساس می کردم دنیا رو بهم داده باشن با بشکنی که دم گوشم خورد به خودم امدم
_ خوبی انجلا چیزی شده
+ نه نه خوبم
_برو الان که سرما بخوری
+باشه باشه رفتم
÷این چه وضعشه تو قرار بود بری این بیاری نه اینکه شنا کنید
_تو برو حمومه بعد من میرم
+اما من حوله ندارم
_حولهی کوک رو برات میارم
+باشه
÷صبر کجا ، از کیسه خلیفه می بخشی من حولهام نمیدم
_تو دهنتو ببند برو عزیزم نگران اینم نباش
جملهاش بیش از صد بار شروع به اکو توی مغزم کرد عزیزم اون هیچ وقت این حرف نزده بود هیچوقت اما الان اون بهم گفته بود عزیزم احساس می کردم دنیا رو بهم داده باشن با بشکنی که دم گوشم خورد به خودم امدم
_ خوبی انجلا چیزی شده
+ نه نه خوبم
_برو الان که سرما بخوری
+باشه باشه رفتم
۱.۵k
۱۳ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.