•مستر جئون • part :۳۹
ا.ت ویو :
صبح از خواب پاشدم دیدم کوک روی بدنم خوابیده دستم رو کردم داخل موهای لختش
+جونگ کوک
_هوم
+نمیخوای پاشی ساعت ۱۲
از روم پاشد کنارم رو تخت دراز کشید
_درد داری (زیر دلش رو ماساژ داد )
+یکم
_دیدی آخر مال خودم کردمت (گونش رو بوسید )
+هوم ،فک نمیکردم انقد سرعت عمل داشته باشی
_(براید استایل بغلش کرد )پس چی فک کردی ،بیا بریم حموم
کوک ویو :
آب رو باز کردم داخل وان نشستم ا.ت رو روی پاهام نشوندم .
ته ویو :
صبح از خواب پاشدم دیدم ماریا نیست پیشم
رفتم تو آشپز خونه اما اونجا هم نبود یه نامه روی کابینت بود برش داشتم ...نه امکان نداره
ا.ت ویو :
از حموم در اومدیم من یه کراپ تاب قرمز با یه شلوار جاگر مشکی پوشیده بودم کوک هم یه شلوار جاگر مشکی با یه دورس مشکی پوشیده بود روی کاناپه نشسته بودیم داشتیم فیلم می دیدیم که گوشیه کوک زنگ خورد
+کیه
_تهیونگ
مکالمه :
_الو
؛جونگ کوک باز هانگ لاشی بازیش رو شروع کرده ماریا رو دزدیده
_چی ؟الان میام فک کنم بدونم کجا برده باشه
؛اوکی زود بیا
+چیشده کوک
_ما قبلاً یه دشمن داشتیم به اسم هانگ افتاده بود زندان ولی انگار اومده بیرون ،میدونست بیاد طرف من زندش نمیزارم رفته برای انتقام ماریا رو دزدیده
+چچیی؟زود باش باید بریم منم میخوام بیام
_نه خونه بمون خبری شد بهت زنگ میزنم از خونه بیرون نمیای اوکی
+اما ..
_ا.ت ،اوکی ؟
+باشه
(پرش زمانی )
یک ربع شده بود که کوک رفته بود نمیتونستم خونه بمونم رفتم اتاق کار جونگ کوک کشوی اتاقش قفل بود با هزار بدبختی بازش کردم یه اسلحه اونجا بود برش داشتم رفتم لباسم رو عوض کردم رفتم حیاط که نگهبان جلوم رو گرفت
@خانم شما نمیتونید بیرون بیاین ارب
یه تیر تو مغزش خالی کردم رفتم سمت ماشین سوار ماشین شدم از طریق اینستا میتونستم آدرس کوک رو پیدا کنم خیلی دور بود انگار توی یه گاراژ بود زود زنگ زدم به جیمین
+الو جیمین
÷بله ا.ت اتفاقی افتاده
+میدونی کوک و ته کجان
÷ته خونش کوک هم پیشه توعه دیگه
+نه هانگ ماریا رو گرفته
صبح از خواب پاشدم دیدم کوک روی بدنم خوابیده دستم رو کردم داخل موهای لختش
+جونگ کوک
_هوم
+نمیخوای پاشی ساعت ۱۲
از روم پاشد کنارم رو تخت دراز کشید
_درد داری (زیر دلش رو ماساژ داد )
+یکم
_دیدی آخر مال خودم کردمت (گونش رو بوسید )
+هوم ،فک نمیکردم انقد سرعت عمل داشته باشی
_(براید استایل بغلش کرد )پس چی فک کردی ،بیا بریم حموم
کوک ویو :
آب رو باز کردم داخل وان نشستم ا.ت رو روی پاهام نشوندم .
ته ویو :
صبح از خواب پاشدم دیدم ماریا نیست پیشم
رفتم تو آشپز خونه اما اونجا هم نبود یه نامه روی کابینت بود برش داشتم ...نه امکان نداره
ا.ت ویو :
از حموم در اومدیم من یه کراپ تاب قرمز با یه شلوار جاگر مشکی پوشیده بودم کوک هم یه شلوار جاگر مشکی با یه دورس مشکی پوشیده بود روی کاناپه نشسته بودیم داشتیم فیلم می دیدیم که گوشیه کوک زنگ خورد
+کیه
_تهیونگ
مکالمه :
_الو
؛جونگ کوک باز هانگ لاشی بازیش رو شروع کرده ماریا رو دزدیده
_چی ؟الان میام فک کنم بدونم کجا برده باشه
؛اوکی زود بیا
+چیشده کوک
_ما قبلاً یه دشمن داشتیم به اسم هانگ افتاده بود زندان ولی انگار اومده بیرون ،میدونست بیاد طرف من زندش نمیزارم رفته برای انتقام ماریا رو دزدیده
+چچیی؟زود باش باید بریم منم میخوام بیام
_نه خونه بمون خبری شد بهت زنگ میزنم از خونه بیرون نمیای اوکی
+اما ..
_ا.ت ،اوکی ؟
+باشه
(پرش زمانی )
یک ربع شده بود که کوک رفته بود نمیتونستم خونه بمونم رفتم اتاق کار جونگ کوک کشوی اتاقش قفل بود با هزار بدبختی بازش کردم یه اسلحه اونجا بود برش داشتم رفتم لباسم رو عوض کردم رفتم حیاط که نگهبان جلوم رو گرفت
@خانم شما نمیتونید بیرون بیاین ارب
یه تیر تو مغزش خالی کردم رفتم سمت ماشین سوار ماشین شدم از طریق اینستا میتونستم آدرس کوک رو پیدا کنم خیلی دور بود انگار توی یه گاراژ بود زود زنگ زدم به جیمین
+الو جیمین
÷بله ا.ت اتفاقی افتاده
+میدونی کوک و ته کجان
÷ته خونش کوک هم پیشه توعه دیگه
+نه هانگ ماریا رو گرفته
۱۰.۰k
۱۹ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.