فیک ملکه تومان پارت۴
همشون در دفتن تو هم رفتی پیش مایکی و باجی
میا:باجی...زخمی شدی حالت خوبه
باجی:آره وقت یه زره بدنم درد میکنه...میگم را خودتون موتور رو خراب کردین مگه دوس اش نداشتین؟
مایکی:یه موتور ارزش خراب کردن دوستیمون نداشت!
و سپس میا و مایکی باجی رو بغل کردن
بعد اش تو و مایکی لباس هاتون رو برداشتین یه مقدار وسایل درمان هم بود اینارو هم میا برداشت و با باجی به سمت ساحل رفتید
وقتی به ساحل رسیدید دراکن گفت:چرا این قد دیر کردین؟
شما هم کل ماجرا رو تعریف کردین بعد مایکی و باجی لباس هاشون رو عوض کردن و بعد تو لباس ات رو عوض کردی
همه رفتن در حال انجام کاری بودن که دوست داشتن ولی تو باجی زیر سایه بون نشسته بودین
میا یه نگاه به بدن باجی انداخت و رفت کیف کمک های اوله رو اورد
میا:باجی بدن ات زخمی شده میخوام ببندم اش
[نویسنده: ای جوننن شیپ جدید🤡✨️]
[مغز: قلب میگم اینم به گناه هاش اضافه کنم؟ قلب:اضافه کن که این دیگه ادم نمیشه...]
باجی:نه..نه نمیخواد
میا:ولی بدن ات درد میکنه
میا اومد پشت باجی نشست و پماد رو برداشت و کمی از اون رو بودن باجی گذاشت و آروم با انگشت هاش پماد رو بخش میکرد باجی هم سعی میکرد نشون نده درد داره بعد از این که میا کار اش تموم شد بدن باجی رو باند پیچید و باجی رو بغل کرد
میا :باجی خیلی دوست دارم زود خوب شد
باجی با سرخی:منم دوست دارم...م...ممنونم
خلاصه بعد از این که همه از بازی سیر شدن رفتین خونه چون تو و مایکی موتور نداشتین باجی مایکی رو و دراکن هم تو رو رسوند خونه
باجی رفت میش کازوتورا چون بهش گفته بود باهاش کار داره
باجی:کازو کاری باهام داری
کازوتورا:اره میگم مگه چند روز دیگه تولد میا و مایکی نیست
باجی: خوب آره
کازوتورا:باید براشون کادو بخریم
باجی:خوب آره ولی چی بخریم
کازوتورا: من یه چیز خوب سراغ دارم
باجی: چی
کازوتورا:بیا بریم بهت نشون بدم
خلاصه کازوتورا و باجی رفتن مغازه متر فروشی و دوتا متر یک شکل مدل دیدن و تصمیم گرفتن برا مایکی و میا بخرن
پرش مکانی خونه سانو ها
میا آرو:میگم مایکی واسکا رو مبل خوابه برم اذیت اش کنم؟[میا برا اذیت کردن واکسا اونو واسکا صدا میزنه]
مایکی:آره...بیا بریم موهاش رو بکش
مبا با لبخند شیطانی:باشه
میا و مایکی آروم آروم آروم رفت پیش واکسا همین که خواست موهاش رو بکشه
یه دفعه....
پارت بعد میخوای نه؟؟؟؟
پس حمیات کن والا پارت بعد نمیزارم
میا:باجی...زخمی شدی حالت خوبه
باجی:آره وقت یه زره بدنم درد میکنه...میگم را خودتون موتور رو خراب کردین مگه دوس اش نداشتین؟
مایکی:یه موتور ارزش خراب کردن دوستیمون نداشت!
و سپس میا و مایکی باجی رو بغل کردن
بعد اش تو و مایکی لباس هاتون رو برداشتین یه مقدار وسایل درمان هم بود اینارو هم میا برداشت و با باجی به سمت ساحل رفتید
وقتی به ساحل رسیدید دراکن گفت:چرا این قد دیر کردین؟
شما هم کل ماجرا رو تعریف کردین بعد مایکی و باجی لباس هاشون رو عوض کردن و بعد تو لباس ات رو عوض کردی
همه رفتن در حال انجام کاری بودن که دوست داشتن ولی تو باجی زیر سایه بون نشسته بودین
میا یه نگاه به بدن باجی انداخت و رفت کیف کمک های اوله رو اورد
میا:باجی بدن ات زخمی شده میخوام ببندم اش
[نویسنده: ای جوننن شیپ جدید🤡✨️]
[مغز: قلب میگم اینم به گناه هاش اضافه کنم؟ قلب:اضافه کن که این دیگه ادم نمیشه...]
باجی:نه..نه نمیخواد
میا:ولی بدن ات درد میکنه
میا اومد پشت باجی نشست و پماد رو برداشت و کمی از اون رو بودن باجی گذاشت و آروم با انگشت هاش پماد رو بخش میکرد باجی هم سعی میکرد نشون نده درد داره بعد از این که میا کار اش تموم شد بدن باجی رو باند پیچید و باجی رو بغل کرد
میا :باجی خیلی دوست دارم زود خوب شد
باجی با سرخی:منم دوست دارم...م...ممنونم
خلاصه بعد از این که همه از بازی سیر شدن رفتین خونه چون تو و مایکی موتور نداشتین باجی مایکی رو و دراکن هم تو رو رسوند خونه
باجی رفت میش کازوتورا چون بهش گفته بود باهاش کار داره
باجی:کازو کاری باهام داری
کازوتورا:اره میگم مگه چند روز دیگه تولد میا و مایکی نیست
باجی: خوب آره
کازوتورا:باید براشون کادو بخریم
باجی:خوب آره ولی چی بخریم
کازوتورا: من یه چیز خوب سراغ دارم
باجی: چی
کازوتورا:بیا بریم بهت نشون بدم
خلاصه کازوتورا و باجی رفتن مغازه متر فروشی و دوتا متر یک شکل مدل دیدن و تصمیم گرفتن برا مایکی و میا بخرن
پرش مکانی خونه سانو ها
میا آرو:میگم مایکی واسکا رو مبل خوابه برم اذیت اش کنم؟[میا برا اذیت کردن واکسا اونو واسکا صدا میزنه]
مایکی:آره...بیا بریم موهاش رو بکش
مبا با لبخند شیطانی:باشه
میا و مایکی آروم آروم آروم رفت پیش واکسا همین که خواست موهاش رو بکشه
یه دفعه....
پارت بعد میخوای نه؟؟؟؟
پس حمیات کن والا پارت بعد نمیزارم
۵.۱k
۰۶ آبان ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.