P16
P16
مرسی که توی پارت قبل ایسگاه شدید 🗿😂
بریم سراغ فیک ...
تهیونگ : من الان میرم پذیرش مرخصیت رو میگیرم همینجا بمون
کوک : باشه آمم ته
تهیونگ : بله؟
کوک : آم هیچی (خواستم بگم قدرتامون مخلوط شده ولی گفتم نگم بهتره )
یکم بعد...
لیسا و ا/ت و میا سالن اپرا راه انداخته بودن
لیسا : (آواز اپرا )
میا : ( آواز اپرا خیلی غلیظ )
ا/ت : ( خیلی بلند خوند )
جنی : خفه میشید ؟
رزمانی = رزی و هرماینی باهم : آره ما مثلا داریم درس میخونیما
جیسو : 🙄 جی هیونا
جین : بسه دیگه
هیونا : بس کنین
کوک : سردرد شدیم دیگه بسه
تهیونگ : حق با کوکه بس کنین
نامجون : خفه شین دیگه !
کوک سه تا کتاب داد به هیونا که باهاش بزنتشون
هیونا کتابو پرت کرد سمت لیسا بعد پرت کرد سمت میا بعد ا/ت
هیونا : بعد میگه چرا منو از تیم انداختی بیرون
میا : اون موقع من فقط یه بطری شکستم
هیونا : آره بطری شفابخش رو زدی شکستی اونم بی اهمیته
همه به میا زل زدن
میا : 😑😑😑تصادفی بود به جان مادر ماری
هیونا : عجب همین چند دقیقه پیش اگه کوک بهم کتاب نمیداد که بزنمتون حتما تا حالا مخمون رفته بود
میا : هیونا تو آلمانی بلدی؟
هیونا : هرچی ورد می خونیم آلمانی هستن
میا : آره میدونم ولی تو بلدی؟
هیونا : Hallo ich bin Alice
میا : چی؟
هیونا : هیچی بابا ولش کن
•┈┈┈••✦ ♡ ✦••┈┈┈•
•┈┈┈••✦ ♡ ✦••┈┈┈•
•┈┈┈••✦ ♡ ✦••┈┈┈•
•┈┈┈••✦ ♡ ✦••┈┈┈•
•┈┈┈••✦ ♡ ✦••┈┈┈•
منتظر نسخه های بعدی باشید و پشت صحنه رو هم قراره بزارم ولی اینا دلیل نمیشه که بگم فیک تموم شده نه تموم نشده من فقط مخوام پشت صحنه و نسخه های زبانی رو بزارم آنیونگ لاو یو آل 👋🏻
مرسی که توی پارت قبل ایسگاه شدید 🗿😂
بریم سراغ فیک ...
تهیونگ : من الان میرم پذیرش مرخصیت رو میگیرم همینجا بمون
کوک : باشه آمم ته
تهیونگ : بله؟
کوک : آم هیچی (خواستم بگم قدرتامون مخلوط شده ولی گفتم نگم بهتره )
یکم بعد...
لیسا و ا/ت و میا سالن اپرا راه انداخته بودن
لیسا : (آواز اپرا )
میا : ( آواز اپرا خیلی غلیظ )
ا/ت : ( خیلی بلند خوند )
جنی : خفه میشید ؟
رزمانی = رزی و هرماینی باهم : آره ما مثلا داریم درس میخونیما
جیسو : 🙄 جی هیونا
جین : بسه دیگه
هیونا : بس کنین
کوک : سردرد شدیم دیگه بسه
تهیونگ : حق با کوکه بس کنین
نامجون : خفه شین دیگه !
کوک سه تا کتاب داد به هیونا که باهاش بزنتشون
هیونا کتابو پرت کرد سمت لیسا بعد پرت کرد سمت میا بعد ا/ت
هیونا : بعد میگه چرا منو از تیم انداختی بیرون
میا : اون موقع من فقط یه بطری شکستم
هیونا : آره بطری شفابخش رو زدی شکستی اونم بی اهمیته
همه به میا زل زدن
میا : 😑😑😑تصادفی بود به جان مادر ماری
هیونا : عجب همین چند دقیقه پیش اگه کوک بهم کتاب نمیداد که بزنمتون حتما تا حالا مخمون رفته بود
میا : هیونا تو آلمانی بلدی؟
هیونا : هرچی ورد می خونیم آلمانی هستن
میا : آره میدونم ولی تو بلدی؟
هیونا : Hallo ich bin Alice
میا : چی؟
هیونا : هیچی بابا ولش کن
•┈┈┈••✦ ♡ ✦••┈┈┈•
•┈┈┈••✦ ♡ ✦••┈┈┈•
•┈┈┈••✦ ♡ ✦••┈┈┈•
•┈┈┈••✦ ♡ ✦••┈┈┈•
•┈┈┈••✦ ♡ ✦••┈┈┈•
منتظر نسخه های بعدی باشید و پشت صحنه رو هم قراره بزارم ولی اینا دلیل نمیشه که بگم فیک تموم شده نه تموم نشده من فقط مخوام پشت صحنه و نسخه های زبانی رو بزارم آنیونگ لاو یو آل 👋🏻
۴۱۴
۰۶ آبان ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.