ماه خونی پارت ۱۷
ماه خونین p17
نه نهههه این امکان ندارههههه اناااااااااااااا نه 😭😭😭😭😭😭😭
جادوگر انارو سوزونده بود صدای خنده هاشو میتونستم بشنوم جیمین سعی داشت ارومم کنه منو محکم بغل کرده بود سرمو نازی میکرد
جیمین : سونی عزیزم اروم باش من بهت قول میدم انتقاممونو ازش میگیرین اروم باش سونی لطفا گریه نکن🥺 زنیکه هرزهههههههههههههه عوضی زندت نمیزازم جادوگر کثافت 😡😡😡😡
چند رو بعد
جین : حال سونی خیلی بده همش توحم میزنه با خودش حرف میزنه یه جا نمیشینه شبا تو خواب داد میزنه
کوک تهیونگ : منو کوک سعی میکنیم سونیو بخندونیم ارومش کنیم هربار که بغلش میکنیم اون میزنه زیر گریه
جیمین : سونی خواهش میکنم با خودت این کارو نکن من نمیتونم تورو تو این حال تحمل کنم لطفا یه چیزی بخور یه حرفی بزن سونی 😭
سونی : جیمین
جیمین : جونم هرچی میخوای بگو فقط لطفا یه چیزی بخور 🥺
سونی : میشه برام اون لالایی که مامان میخوند رو بخونی دلم براش تنگ شده
جیمین : البته
سرشو اروم گذاشت رو پاهام منم اون لالایی رو خوندم که خوابش برد رفتم از اتاق بیرون
شوگا : چیشد حالش خوبه
جیمین : مثل همیشع نه
هانا و جینا : اون جادوگر عوضی اونو به این روز انداخت
نامجون : فعلا بهتره همه استراحت کنیم که ببینیم میتونیم کاری کنیم یا نه
جیمین : همینجا میخوابم که ببینم سونی حالش بد نشه
یونسو : باید به جوری اون جادوگرو با بچه هاش بکشیم
سانی مارلی : اره موافقیم
هومی : خواهرا وقت برا این حرفا فردا هست فعلا بریم استراحت
سه ساعت قبل اتفاق ناگوار
سونی : تو خواب بودم که صدای پنجره اومد یکی اومد داخل ناشناس بود گفتم : تو کی هستی
ناشناس : وقتت اینجا تموم شده خوشگله
سونی : چ چی گفتی نه نهههههه ولم کن لعنتی 😣
ناشناس : با خونوادت خداحافظی کن 😈
سونی : نههههه جیمیییییییننننننن
جیمین : خواب بودم که صدای جیغ سونیو شنیدم در اتاقو محکم باز کردم هیچ کس اونجا نبود جز گردنبن سونی
فهمیدم جادوگر اونو با خودش برده اعصابم خورده دیگه خیلی زیاده روی کرده
جیمین : بچه هااااااااااااااااااااااا
پسرا : چته چیشده سونی کجاس مگه حواست بهش نبوود
دخترا : وای نه جادوگر اونو با خودش برده 😭😭😭😭😭😭
کوک : باید بریم دنبالش
جین : ولی ما نمیدونی قصر اون کجاس
تهیونگ : من میدونم کجاس ولی تا اونجا یک روز راهه
سارا : پس چرا منتظرین بیاین راه بیوفتیم
داستان از زبون سونی
وقتی چشمامو باز کردم توی یه اتاق دیگه بودم که صدای یه پسر اومد
پسر : سلام سونیییییییی
سونی : تو کی هستی ؟
نظر فراموش نشههه💜💜💜💜💜💜
نه نهههه این امکان ندارههههه اناااااااااااااا نه 😭😭😭😭😭😭😭
جادوگر انارو سوزونده بود صدای خنده هاشو میتونستم بشنوم جیمین سعی داشت ارومم کنه منو محکم بغل کرده بود سرمو نازی میکرد
جیمین : سونی عزیزم اروم باش من بهت قول میدم انتقاممونو ازش میگیرین اروم باش سونی لطفا گریه نکن🥺 زنیکه هرزهههههههههههههه عوضی زندت نمیزازم جادوگر کثافت 😡😡😡😡
چند رو بعد
جین : حال سونی خیلی بده همش توحم میزنه با خودش حرف میزنه یه جا نمیشینه شبا تو خواب داد میزنه
کوک تهیونگ : منو کوک سعی میکنیم سونیو بخندونیم ارومش کنیم هربار که بغلش میکنیم اون میزنه زیر گریه
جیمین : سونی خواهش میکنم با خودت این کارو نکن من نمیتونم تورو تو این حال تحمل کنم لطفا یه چیزی بخور یه حرفی بزن سونی 😭
سونی : جیمین
جیمین : جونم هرچی میخوای بگو فقط لطفا یه چیزی بخور 🥺
سونی : میشه برام اون لالایی که مامان میخوند رو بخونی دلم براش تنگ شده
جیمین : البته
سرشو اروم گذاشت رو پاهام منم اون لالایی رو خوندم که خوابش برد رفتم از اتاق بیرون
شوگا : چیشد حالش خوبه
جیمین : مثل همیشع نه
هانا و جینا : اون جادوگر عوضی اونو به این روز انداخت
نامجون : فعلا بهتره همه استراحت کنیم که ببینیم میتونیم کاری کنیم یا نه
جیمین : همینجا میخوابم که ببینم سونی حالش بد نشه
یونسو : باید به جوری اون جادوگرو با بچه هاش بکشیم
سانی مارلی : اره موافقیم
هومی : خواهرا وقت برا این حرفا فردا هست فعلا بریم استراحت
سه ساعت قبل اتفاق ناگوار
سونی : تو خواب بودم که صدای پنجره اومد یکی اومد داخل ناشناس بود گفتم : تو کی هستی
ناشناس : وقتت اینجا تموم شده خوشگله
سونی : چ چی گفتی نه نهههههه ولم کن لعنتی 😣
ناشناس : با خونوادت خداحافظی کن 😈
سونی : نههههه جیمیییییییننننننن
جیمین : خواب بودم که صدای جیغ سونیو شنیدم در اتاقو محکم باز کردم هیچ کس اونجا نبود جز گردنبن سونی
فهمیدم جادوگر اونو با خودش برده اعصابم خورده دیگه خیلی زیاده روی کرده
جیمین : بچه هااااااااااااااااااااااا
پسرا : چته چیشده سونی کجاس مگه حواست بهش نبوود
دخترا : وای نه جادوگر اونو با خودش برده 😭😭😭😭😭😭
کوک : باید بریم دنبالش
جین : ولی ما نمیدونی قصر اون کجاس
تهیونگ : من میدونم کجاس ولی تا اونجا یک روز راهه
سارا : پس چرا منتظرین بیاین راه بیوفتیم
داستان از زبون سونی
وقتی چشمامو باز کردم توی یه اتاق دیگه بودم که صدای یه پسر اومد
پسر : سلام سونیییییییی
سونی : تو کی هستی ؟
نظر فراموش نشههه💜💜💜💜💜💜
۸۶.۳k
۱۴ مرداد ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.