هم زاد روحم
#هم_زاد_روحم
#پارت_۷
اون شب ماه خیلی زیبا بود و ابر ها دورش رو گرفته بودن ؛ بانگاه کردن بهش یاد فرزاد می افتادم و بیشتر مشتاق دیدارش میشدم.
داشتیم از سرما یخ میکردیم.
مردم هماهنگ میشدن و فهش های بد به فرزاد میدادن و میگفتن درو باز کن.
خیلی تحمل کردم و سعی کردم جلوی خودمو بگیرم اما با فهش هایی که میدادن واقعا نمیتونستم وایستم و نگاه کنم.
شروع کردم به داد زدن و گفتم خفه شین نمی فهمین تغصیر فرزاد نیست؟
به اون بنده خدا چیکار دارین .
همه ساکت شدن و برگشتن با تعجب به من نگاه کردن.
ادامه دادم: حرف دهنتون رو بفهمید!
همه ساکت شدن اما چند نفر عصبی شدن شروع کردن قلدری و...
شروع کردیم کل کل کردن و من باصدای بلند داد میزدم اخر از کل کل گذشت و با چندتا زن و مرد گنده دعوام شد.
( من کلا خیلی آدم دعوایی هستم عصاب ندارم🤣😅)
مردم و خواهرم به زور جدا مون کردن.
نزدیک ۴۵ دقیقه بود که تو سرما واستاده بودیم تا مشکل حل شه و بریم داخل.
بالا خره اوکی شد و داشتیم به طرف در اصلیه کنسرت میرفتیم.
از در اومدیم و حالا باید از دیت رد میشدیم .
بلیط مون رو نشون دادم و از دستگاه فلز یاب رد شدیم.
داخل شدم و روی صندلی ها منتظر هم زاد روحم بودم.
بعد از نمایش های کنسرت حرفه ای از پشت پرده اومد بیرون و شروع کرد خوندن...✨
#پارت_۷
اون شب ماه خیلی زیبا بود و ابر ها دورش رو گرفته بودن ؛ بانگاه کردن بهش یاد فرزاد می افتادم و بیشتر مشتاق دیدارش میشدم.
داشتیم از سرما یخ میکردیم.
مردم هماهنگ میشدن و فهش های بد به فرزاد میدادن و میگفتن درو باز کن.
خیلی تحمل کردم و سعی کردم جلوی خودمو بگیرم اما با فهش هایی که میدادن واقعا نمیتونستم وایستم و نگاه کنم.
شروع کردم به داد زدن و گفتم خفه شین نمی فهمین تغصیر فرزاد نیست؟
به اون بنده خدا چیکار دارین .
همه ساکت شدن و برگشتن با تعجب به من نگاه کردن.
ادامه دادم: حرف دهنتون رو بفهمید!
همه ساکت شدن اما چند نفر عصبی شدن شروع کردن قلدری و...
شروع کردیم کل کل کردن و من باصدای بلند داد میزدم اخر از کل کل گذشت و با چندتا زن و مرد گنده دعوام شد.
( من کلا خیلی آدم دعوایی هستم عصاب ندارم🤣😅)
مردم و خواهرم به زور جدا مون کردن.
نزدیک ۴۵ دقیقه بود که تو سرما واستاده بودیم تا مشکل حل شه و بریم داخل.
بالا خره اوکی شد و داشتیم به طرف در اصلیه کنسرت میرفتیم.
از در اومدیم و حالا باید از دیت رد میشدیم .
بلیط مون رو نشون دادم و از دستگاه فلز یاب رد شدیم.
داخل شدم و روی صندلی ها منتظر هم زاد روحم بودم.
بعد از نمایش های کنسرت حرفه ای از پشت پرده اومد بیرون و شروع کرد خوندن...✨
۲۴۷
۲۵ آذر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.