روزی روزگاری عشق ... part 19
تهیونگ : بیا بریم سوپ بخوریم و من جا گیرشون کنم چند ساعت دیگه باید برم
جانگ می : چرا ؟
تهیونگ : باید برم دیگه
جانگ می : ته ته نمیشه بمونیییی ؟ ... لطباااا ... تولوخدا
تهیونگ : خودتو اینجوری نکن تا آخر عمرم که نمی تونم اینجا بمونم باید برم سراغ دوهی
جانگ می : اما ارتباط شما که باهم خوب نیس
تهیونگ : هوم
جانگ می : چرا ارتباطتون بده ؟
تهیونگ : اون می خواد بد باشه وگرنه من خواهر خودمو دوس دارم
جانگ می : اون چه دلیلی میتونه داسته باشه که باهات بد باشه ؟
تهیونگ : چمیدونم خب مثلا تو خانواده ی ما بیشتر پسر توجه میبینه نه دختر چون پسر وارث همه چیزه به هر حال می خوام برم سراغش و ارتباطمو باش خوب کنم
جانگ می : نمیشه بعدا ؟ ... میشه امروزو کلا پیشم باشی ؟
تهیونگ : منو تو دشمنیم ... نه دوست یا عاشق پیشه ... باهات خوبم چون می خوام ازت یه انتقام بد بگیرم * اروم
جانگ می : برام مهم نیس شاید من ... * اروم
تهیونگ : هیششششش من می خوام انتقاممو بگیرم و میگیرم
جانگ می : پس همین الان بگیر
تهیونگ : به پدرت قول دادم مراقبت باشم
جانگ می : باشه ولی من الان می خوام ازم انتقام بگیری
تهیونگ : عصبیم نکن وگرنه یه کار بد تر از اون کار قبلیه میکنما
جانگ می : بکن من مشکلی ندارم
تهیونگ : مطمئنی ؟
جانگ می : آره
تهیونگ : باشه
تهیونگ اومد و یه دستشو گزاشت زیر سر جانگ می و اون یکی دستم زیر پاهاش براید بغلش کرد
...
لایک : ۱۴
کامنت : ۷
جانگ می : چرا ؟
تهیونگ : باید برم دیگه
جانگ می : ته ته نمیشه بمونیییی ؟ ... لطباااا ... تولوخدا
تهیونگ : خودتو اینجوری نکن تا آخر عمرم که نمی تونم اینجا بمونم باید برم سراغ دوهی
جانگ می : اما ارتباط شما که باهم خوب نیس
تهیونگ : هوم
جانگ می : چرا ارتباطتون بده ؟
تهیونگ : اون می خواد بد باشه وگرنه من خواهر خودمو دوس دارم
جانگ می : اون چه دلیلی میتونه داسته باشه که باهات بد باشه ؟
تهیونگ : چمیدونم خب مثلا تو خانواده ی ما بیشتر پسر توجه میبینه نه دختر چون پسر وارث همه چیزه به هر حال می خوام برم سراغش و ارتباطمو باش خوب کنم
جانگ می : نمیشه بعدا ؟ ... میشه امروزو کلا پیشم باشی ؟
تهیونگ : منو تو دشمنیم ... نه دوست یا عاشق پیشه ... باهات خوبم چون می خوام ازت یه انتقام بد بگیرم * اروم
جانگ می : برام مهم نیس شاید من ... * اروم
تهیونگ : هیششششش من می خوام انتقاممو بگیرم و میگیرم
جانگ می : پس همین الان بگیر
تهیونگ : به پدرت قول دادم مراقبت باشم
جانگ می : باشه ولی من الان می خوام ازم انتقام بگیری
تهیونگ : عصبیم نکن وگرنه یه کار بد تر از اون کار قبلیه میکنما
جانگ می : بکن من مشکلی ندارم
تهیونگ : مطمئنی ؟
جانگ می : آره
تهیونگ : باشه
تهیونگ اومد و یه دستشو گزاشت زیر سر جانگ می و اون یکی دستم زیر پاهاش براید بغلش کرد
...
لایک : ۱۴
کامنت : ۷
۱۴.۴k
۲۱ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.