My designer, season two part¹¹
ات:به تو چه ها به تو چه ربطی داره درسته دوست دختر تهیونگی ولی بازم چیکار به من داری
آه:دوست دختر تهیونگ میدونی تهیونگ داشت میمرد وقتی ولش کردی
ات:چی
آه:خودشو میخواست از برج نامسان پرت کنه پایین اگه من نبودم اونم نبود باید بدونم واسه چی ولش کردی نگو که چون سئوجون رو دوست داری چون باور نمیکنم
ات:من من
آه:بگو
ات:نمیتونم فقط اگه تهیونگ رو دوست داری نزار نزدیک من شه
ات داشت میرفت که یون آه نذاشت
آه:باید بهم بگی
ات:ولم کن
آه:بگوو
دعوای اونا شدت گرفت
ته
یون آه کجا رفت اطراف رو دیدم ولی نبود پس یکم گشتم دیدمش که داره با ات حرف نه انگار دعوا میکنن رفتم پیشش
ته:اینجا چه خبره
آه:تهیونگ این
ات:هیچی داشتیم حرف میزدیم
آه:اما
ات:مگه نه یون آه
ته:یون آه بیا بریم
آه:باشه
ات
اونا رفتم منم اروم برگشتم
شب شد قرار شد بریم بار ولی اصلا حسش نبود بی حوصله حاضر شدم یه هودی با شلوار جین پوشیدم و رفتم همه داشتن حال میکردن ولی من تنها یه گوشه نشسته بودم
جون:عشقم چرا بی حوصله ای
ات:ول کن سئوجون
جون:بیا و درست رفتار کن
ات:باشه
یون آه:پسرا بنطرتون رفتار سئوجون با ات عجیب نیس
جیمین:چطور
آه:یه چیزی درست نیس
ته:مگه نگفتم به اونا فکر نکن
آه:ولی.....باشه
سئوجون ویو
ات رفت دستشویی منم داشتم الکل میخوردم که یه زنه اومد پیشم
یه نگاه معنی دار کرد ولی من گفتم
جون:برو رد کارت هرزه
بعد رفت
×:دختر موفق شدی
+:امکان داره من نشم تو لیوانش دارو تحریک کننده ریختم
سئوجون
چرا انقدر گرم شده ااهههههه
ات:من میرم اتاق
جون:ات تو
ات:چرا اینجوری نگاه میکنی
سئوجون شروع میکنه به بوسیدن ات
بلایک بعد برو پارت بعدی ❤️❤️❤️
آه:دوست دختر تهیونگ میدونی تهیونگ داشت میمرد وقتی ولش کردی
ات:چی
آه:خودشو میخواست از برج نامسان پرت کنه پایین اگه من نبودم اونم نبود باید بدونم واسه چی ولش کردی نگو که چون سئوجون رو دوست داری چون باور نمیکنم
ات:من من
آه:بگو
ات:نمیتونم فقط اگه تهیونگ رو دوست داری نزار نزدیک من شه
ات داشت میرفت که یون آه نذاشت
آه:باید بهم بگی
ات:ولم کن
آه:بگوو
دعوای اونا شدت گرفت
ته
یون آه کجا رفت اطراف رو دیدم ولی نبود پس یکم گشتم دیدمش که داره با ات حرف نه انگار دعوا میکنن رفتم پیشش
ته:اینجا چه خبره
آه:تهیونگ این
ات:هیچی داشتیم حرف میزدیم
آه:اما
ات:مگه نه یون آه
ته:یون آه بیا بریم
آه:باشه
ات
اونا رفتم منم اروم برگشتم
شب شد قرار شد بریم بار ولی اصلا حسش نبود بی حوصله حاضر شدم یه هودی با شلوار جین پوشیدم و رفتم همه داشتن حال میکردن ولی من تنها یه گوشه نشسته بودم
جون:عشقم چرا بی حوصله ای
ات:ول کن سئوجون
جون:بیا و درست رفتار کن
ات:باشه
یون آه:پسرا بنطرتون رفتار سئوجون با ات عجیب نیس
جیمین:چطور
آه:یه چیزی درست نیس
ته:مگه نگفتم به اونا فکر نکن
آه:ولی.....باشه
سئوجون ویو
ات رفت دستشویی منم داشتم الکل میخوردم که یه زنه اومد پیشم
یه نگاه معنی دار کرد ولی من گفتم
جون:برو رد کارت هرزه
بعد رفت
×:دختر موفق شدی
+:امکان داره من نشم تو لیوانش دارو تحریک کننده ریختم
سئوجون
چرا انقدر گرم شده ااهههههه
ات:من میرم اتاق
جون:ات تو
ات:چرا اینجوری نگاه میکنی
سئوجون شروع میکنه به بوسیدن ات
بلایک بعد برو پارت بعدی ❤️❤️❤️
۸.۲k
۱۰ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.