-قصه ام تلخ شد، زهرمار شد، قصه ی چشم هات بارون شد و از چش
-قصهام تلخ شد، زهرمار شد، قصهی چشمهات بارون شد و از چشمهای من بارید، قصهی چشمهات..قصهی اشکهات بود..اونجا بود که فهمیدم داستانهای زیبا همیشه پایان تلخی دارن و تو ممنوعه ترین زیبایی دنیایی..
۵۳۶
۲۸ مهر ۱۴۰۳